بنام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
درس اول: (ابلاغ ولایت، تمام رسالت)
شروع بحث
با استعانت از خداوند متعال و به مدد توفیقات الهی و عنایات خاصهي حضرت امیرالمؤمنین، عليهالسلام، و كسب اجازه و توشیح ملوکانهي امام زمان، بقیةاللّه، ارواحنا فداه، بحثهایی دربارهي موضوعات امامت و امام، ولایت و ولي، خلافت و خليفه و وصایت و وصي در خطبهي غدیر ارائه خواهيم كرد و باذناللّه نکتههايي پیرامون اين چهار موضوع، كه اصل ثقل خطابهی غدیرهستند طرح خواهیم نمود.
در بخش دوم خطابهي غدیر پيامبر، صلي اللّه عليه و آله، میفرمایند:
وَ اُقِرُّ لَهُ عَلى نَفْسى بِالْعُبُودِيَّةِ وَ اَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبوبيَّةِ، وَ اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ حَذَراً مِنْ اَنْ لااَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّى اَحَدٌ وَ اِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ، لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ، لانَّهُ قَدْاَعْلَمَنى اَنّى اِنْ لَمْاُبَلِّغْ ما اَنْزَلَ اِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ) فَمابَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَ قَدْضَمِنَ لى تَبارَكَ وَ تَعالَى الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِى الْكَريمُ. فَأَوْحى اِلَىَّ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ (فى عَلِىٍّ، يَعْنى فِى الْخِلاَفَةِ لِعَلِىِّ ابْنِ أَبيطالِب) وَ اِنْ لَمْتَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ».
(نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستادهام کوتاهی کنی درحقیقت به هیچیک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکردهای. و هماو، تبارک و تعالی، حفظ و نگهداری مرا دربرابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایتکنندهای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَمتَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک و اللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ.)
در بخش دوم خطابهي غدیر پيامبر، صلي اللّه عليه و آله، میفرمایند:
وَ اُقِرُّ لَهُ عَلى نَفْسى بِالْعُبُودِيَّةِ وَ اَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبوبيَّةِ، وَ اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ حَذَراً مِنْ اَنْ لااَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّى اَحَدٌ وَ اِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ، لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ، لانَّهُ قَدْاَعْلَمَنى اَنّى اِنْ لَمْاُبَلِّغْ ما اَنْزَلَ اِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ) فَمابَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَ قَدْضَمِنَ لى تَبارَكَ وَ تَعالَى الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِى الْكَريمُ. فَأَوْحى اِلَىَّ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ (فى عَلِىٍّ، يَعْنى فِى الْخِلاَفَةِ لِعَلِىِّ ابْنِ أَبيطالِب) وَ اِنْ لَمْتَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ».
(نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستادهام کوتاهی کنی درحقیقت به هیچیک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکردهای. و هماو، تبارک و تعالی، حفظ و نگهداری مرا دربرابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایتکنندهای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَمتَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک و اللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ.)
شروع خطابه با جملات سخت تحذیری:
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بعد از اقرار به عبودیت خودشان و ربوبیت خداوند میفرمایند که من آنچه را كه خدا به من وحي كرده است ادا ميكنم و ميترسم از اينكه اگر چونين نكنم عذابهایی بر من نازل بشود که کسی را توانايي دفع آن بلاها از من نباشد؛ گرچه اندیشه و مکر و حيلهي او بزرگ و دوستیاش با من زیاد باشد. ابتداي اعلام امر ولایت در خطبهي غدیر با یکسري جملات سخت و تحذیری انجام شده است. تحذیری؛ حتا برای خود پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله.
چون میفرمایند: وَ اُؤَدّي ما اَوْحي بِهِ اِلَيَّ حَذَراً مِنْ اَنْ لااَفْعَلَ فَتَحِلَّ بي مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّي اَحَدٌ … از همان اولاش تحذيري و سخت صحبت میکنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند که من باید این وظیفه را انجام بدهم چون اگر اينچونين نكنم ممکن است بلايي بر من وارد شود که کسی یارای مخالفت و مقابله با آن بليّت را نداشته باشد، اگرچه حیله و مکر او بزرگ و دوستی او با من زلال باشد. بعد ميفرمايند: لا اِلاهَ اِلاَّ هُوَ، يعني مولا و فرمانده و خدا فقط اوست و غیر او نیست.
یعنی اینکه هیچکس نمیتواند در مقابل هو که مُستثنا از تمام خدایان است و هماوست كه خدای حقيقي است تاب دفاع بیاورد.
چون میفرمایند: وَ اُؤَدّي ما اَوْحي بِهِ اِلَيَّ حَذَراً مِنْ اَنْ لااَفْعَلَ فَتَحِلَّ بي مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّي اَحَدٌ … از همان اولاش تحذيري و سخت صحبت میکنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند که من باید این وظیفه را انجام بدهم چون اگر اينچونين نكنم ممکن است بلايي بر من وارد شود که کسی یارای مخالفت و مقابله با آن بليّت را نداشته باشد، اگرچه حیله و مکر او بزرگ و دوستی او با من زلال باشد. بعد ميفرمايند: لا اِلاهَ اِلاَّ هُوَ، يعني مولا و فرمانده و خدا فقط اوست و غیر او نیست.
یعنی اینکه هیچکس نمیتواند در مقابل هو که مُستثنا از تمام خدایان است و هماوست كه خدای حقيقي است تاب دفاع بیاورد.
امر به ابلاغ رسالت از طرف خداوند متعال:
بعد حضرت صلی الله علیه و آله اعلام میکنند که خدا به من گفته است اَنّي اِنْ لَمْاُبَلِّغْ ما اَنْزَلَ اِلَيّ (في حَقِّ عَلي) فَمابَلَّغْتُ رِسالَتَهُ: اگر آنچه را که خدا در حق علی بر من نازل کرده است ابلاغ نكنم رسالت او را تبلیغ نکردهام. یعنی بهفرضِ عدم ابلاغ امر خداوند تمام رسالت من زير سؤال میرود. پس حضرت از همان ابتدا بهطور قاطع، تحذیری و سخت این مسأله را اعلام میکنند. از منظر روانی هم جالب توجه است اينکه اول اعلام میکنند ایشان بندهي خدا هستند و خدا هم رب و پروردگار ایشان است.
بعد این تحذير و سختی میفرمایند که وَ قَدْضَمِنَ لي، تَبارَكَ وَتَعالَي، الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِي الْكَريمُ. خداوند هم ضامن شده است تا من را از شر مردم و آزار ايشان حفظ بکند. البته كه خداوند کافی، کریم، بزرگوار و بخشنده است. و بعد حضرت صلی الله علیه و آله آیهي تبلیغ، يعني آيهي 67 سورهي مائده را تلاوت ميكنند. در ضمن آیه تفسیرش را هم میفرمایند و جالب است كه آیه را با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع ميكنند.
از بین آیاتی که در خطابهي غدير ذکر شدهاند فقط سه آيه با بسم اللّه آغاز شدهاند كه این آیه اولین آنها است. آيهي دوم در سورهي حمد است که در بخش هفتم آمده و سومي در سورهي عصر. این مسأله نکته دارد و نکتهاش هم اهمیت آغاز و محتوا و گفتار این آیه است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله تفسیر این آیه را در دو کلمه میفرمایند: يا اَيُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك. آن ما اَنزَلَ اِلیکَ مِن رَبِّک چیست؟ في علي، يعني فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي ابْنِ أَبيطالِب. دربارهي علی است؛ یعنی خلافت و جانشینیِ علی ابن ابیطالب.
وَ اِنْ لَمْتَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس. مبحث امامت را در بخش دوم بعد از اقرار به عبوديت خودشان و ربوبيت خداوند با یک جملهي تحذیری که من از خدا میترسم و خدا من را برحذر داشته است شروع میکنند و اولین مرتبه آیهي ابلاغ را که همانا اعلانِ آن مأموریت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده میخوانند و آن را به امیرالمؤمنین، علی ابن ابیطالب علیه السلام و خلافت ايشان تفسیر میکنند.
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در تفسير اين آيه راجعبه اميرالمؤمنين علیه السلام توأمان دو كار انجام ميدهند: يكي آنكه آيه را عملاً تفسير ميكنند و دیگر اينكه بهلحاظ تئوري ميخواهند بفرمايند تفسير و تأويل آيات قرآن با من است. یعنی هم بهطور نظري میفرمایند حق تفسیر آیات با ما است و هم بهصورت عملي؛ در آنجا كه ميفرمايند يَعْني فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي ابْنِ أَبيطالِب آيه را تفسیر میکنند و میفرمایند که تفسيرِ آيه با من است.
بعد از اینکه بهشكل تحذیری و بسيار بهدقت و محكم بیان میکنند که اين كار را حتماً من باید انجام بدهم میفرمایند البته خداوند مرا تضمین کرده است و فرموده که وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس. يعني خدا تو را از شر مردم نگاه میدارد؛ تو ترسان نباش.
در ادامهي بخش دوم آمده است:
مَعاشِرَ النّاسِ، ماقَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى اِلَىَّ، وَ اَنَا اُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: اِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ اِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَاْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى، وَ هُو السَّلامُ، اَنْ اَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ: اَنَّ عَلِىَّ ابْنَ أَبىطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى أُمَّتى) وَ الْإِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ قَدْاَنْزَلَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَىَّ بِذالِكَ آيَةً مِنْ كِتابِهِ (هِىَ): «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ و يُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»، وَ عَلِىُّ ابْنُ أَبيطالِبٍ الَّذى أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ هُوَ راكِعٌ يُريدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فى كُلِّ حالٍ.
(ای مردم! من در ابلاغ آنچه که حق بر من فرو فرستاده است کوتاهی نکرده¬ام و هماکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشتهي وحی خدا، جبرئیل، سه بار بر من فرود آمده و از سوی حقتعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم که علی ابن ابی¬طالب برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتاش به من همان نسبت است که هارون به موسی داشت با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولاش علی ولی و صاحباختیار شما است و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه¬ای دیگر از قرآن را نازل فرموده: اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ و يُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. علی ابن ابی¬طالب همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع به نیازمند صدقه داده است و او در همهحال رضای خدا را می¬جوید.)
بعد این تحذير و سختی میفرمایند که وَ قَدْضَمِنَ لي، تَبارَكَ وَتَعالَي، الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِي الْكَريمُ. خداوند هم ضامن شده است تا من را از شر مردم و آزار ايشان حفظ بکند. البته كه خداوند کافی، کریم، بزرگوار و بخشنده است. و بعد حضرت صلی الله علیه و آله آیهي تبلیغ، يعني آيهي 67 سورهي مائده را تلاوت ميكنند. در ضمن آیه تفسیرش را هم میفرمایند و جالب است كه آیه را با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع ميكنند.
از بین آیاتی که در خطابهي غدير ذکر شدهاند فقط سه آيه با بسم اللّه آغاز شدهاند كه این آیه اولین آنها است. آيهي دوم در سورهي حمد است که در بخش هفتم آمده و سومي در سورهي عصر. این مسأله نکته دارد و نکتهاش هم اهمیت آغاز و محتوا و گفتار این آیه است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله تفسیر این آیه را در دو کلمه میفرمایند: يا اَيُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك. آن ما اَنزَلَ اِلیکَ مِن رَبِّک چیست؟ في علي، يعني فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي ابْنِ أَبيطالِب. دربارهي علی است؛ یعنی خلافت و جانشینیِ علی ابن ابیطالب.
وَ اِنْ لَمْتَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس. مبحث امامت را در بخش دوم بعد از اقرار به عبوديت خودشان و ربوبيت خداوند با یک جملهي تحذیری که من از خدا میترسم و خدا من را برحذر داشته است شروع میکنند و اولین مرتبه آیهي ابلاغ را که همانا اعلانِ آن مأموریت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده میخوانند و آن را به امیرالمؤمنین، علی ابن ابیطالب علیه السلام و خلافت ايشان تفسیر میکنند.
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در تفسير اين آيه راجعبه اميرالمؤمنين علیه السلام توأمان دو كار انجام ميدهند: يكي آنكه آيه را عملاً تفسير ميكنند و دیگر اينكه بهلحاظ تئوري ميخواهند بفرمايند تفسير و تأويل آيات قرآن با من است. یعنی هم بهطور نظري میفرمایند حق تفسیر آیات با ما است و هم بهصورت عملي؛ در آنجا كه ميفرمايند يَعْني فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي ابْنِ أَبيطالِب آيه را تفسیر میکنند و میفرمایند که تفسيرِ آيه با من است.
بعد از اینکه بهشكل تحذیری و بسيار بهدقت و محكم بیان میکنند که اين كار را حتماً من باید انجام بدهم میفرمایند البته خداوند مرا تضمین کرده است و فرموده که وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس. يعني خدا تو را از شر مردم نگاه میدارد؛ تو ترسان نباش.
در ادامهي بخش دوم آمده است:
مَعاشِرَ النّاسِ، ماقَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى اِلَىَّ، وَ اَنَا اُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: اِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ اِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَاْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى، وَ هُو السَّلامُ، اَنْ اَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ: اَنَّ عَلِىَّ ابْنَ أَبىطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى أُمَّتى) وَ الْإِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ قَدْاَنْزَلَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَىَّ بِذالِكَ آيَةً مِنْ كِتابِهِ (هِىَ): «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ و يُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»، وَ عَلِىُّ ابْنُ أَبيطالِبٍ الَّذى أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ هُوَ راكِعٌ يُريدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فى كُلِّ حالٍ.
(ای مردم! من در ابلاغ آنچه که حق بر من فرو فرستاده است کوتاهی نکرده¬ام و هماکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشتهي وحی خدا، جبرئیل، سه بار بر من فرود آمده و از سوی حقتعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم که علی ابن ابی¬طالب برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتاش به من همان نسبت است که هارون به موسی داشت با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولاش علی ولی و صاحباختیار شما است و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه¬ای دیگر از قرآن را نازل فرموده: اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ و يُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. علی ابن ابی¬طالب همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع به نیازمند صدقه داده است و او در همهحال رضای خدا را می¬جوید.)
کوتاهی نکردن در تبلیغ:
و میفرمایند: مَعاشِرَ النّاسِ، ماقَصَّرْتُ في تَبْليغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالي اِلَيّ. من آنچه را که خداوند متعال به من امر فرموده انجام دادهام و در آن فرو نگذاشتهام و کاستی نکردهام. چرا حضرت صلی الله علیه و آله به مردم میفرمایند کوتاهی نکردهام؟ میخواهند به آنها تأکید کنند که اگر شما وظیفهي تبلیغ دارید باید وظیفهتان را انجام بدهید و کوتاهی نکنید! من که رهبر و پیغمبر شما هستم و کوتاهی نکردهام از عذاب خدا ميترسم، تا چه برسد به شما که بايد بیشتر از عذاب خداوند بهراسيد.
در اينجا حضرت صلی الله علیه و آله در توضیح این آیه (یا ایها الرسول …) میفرمایند که جبرئیل سه بار بر من حبوط کرده و مرا از طرف خدای السَّلام: وَ هُو السَّلامُ به انجام این ماموریت و اعلان اين رسالت امر کرده است. نام السَّلام اینجا دليل دارد كه بهكار گرفته شده است. بهخاطر آن است که هرکدام از اسمهای خداوند متعال خواص و اثر متفاوتی دارد و السَّلام نامی است که انسان و تمام موجودات مخاطب را در سلم و آرامش و رفاه قرار میدهد.
پس هُو السَّلامُ: خدا سلام است؛ یعنی سلامِ مطلق خدا است.
اينكه ما هم در آداب دينيمان داريم كه وقتي انسانها به همديگر میرسند سلام میکنند يعني درواقع اسم سلم و آرامش خدا را میبرند.
سلامٌعلیک يا سلامٌعلیکم یعنی سلم و آرامش و رفاه از جانب من بر شما باد. یعنی خطری از جانب من شما را تهدید نمیکند. معنی سلامدادنی که در اجتماع معمول هست هم همینست.السلام علیک یا اباعبدالله یعنی ای اباعبدالله، شما از جانب من در رفاه و آسایش هستید و ضرری از طرف من به شما نمی رسد.
یک معنای سلام این است و معنای دیگر آنكه از طرف خدا سلم و آسایش و آرامش و رفاه بر شما باشد. اینجا حضرت صلی الله علیه و آله هم اسمِ سلام خدا را میآورند و هم میفرمایند وهُوالسَّلامُ: سلام و سلم مطلق از خدا است.
ما انسانها از جانب خداوند در سلم، آسایش و آرامش هستیم و اگر گاهی ضرری به ما میرسد درنتیجهي اعمال خودمان است.جبرئيل از طرف خداوندِ سلام بر من نازل شده و گفته تا اینجا بایستم و به همه، سفید و سیاه، اعلام بکنم: يا اَيُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك في عَلِي، يَعْني فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي ابْنِ أَبيطالِب. اعلامي دربارهي خلافت حضرت علي علیه السلام.
در اينجا حضرت صلی الله علیه و آله در توضیح این آیه (یا ایها الرسول …) میفرمایند که جبرئیل سه بار بر من حبوط کرده و مرا از طرف خدای السَّلام: وَ هُو السَّلامُ به انجام این ماموریت و اعلان اين رسالت امر کرده است. نام السَّلام اینجا دليل دارد كه بهكار گرفته شده است. بهخاطر آن است که هرکدام از اسمهای خداوند متعال خواص و اثر متفاوتی دارد و السَّلام نامی است که انسان و تمام موجودات مخاطب را در سلم و آرامش و رفاه قرار میدهد.
پس هُو السَّلامُ: خدا سلام است؛ یعنی سلامِ مطلق خدا است.
اينكه ما هم در آداب دينيمان داريم كه وقتي انسانها به همديگر میرسند سلام میکنند يعني درواقع اسم سلم و آرامش خدا را میبرند.
سلامٌعلیک يا سلامٌعلیکم یعنی سلم و آرامش و رفاه از جانب من بر شما باد. یعنی خطری از جانب من شما را تهدید نمیکند. معنی سلامدادنی که در اجتماع معمول هست هم همینست.السلام علیک یا اباعبدالله یعنی ای اباعبدالله، شما از جانب من در رفاه و آسایش هستید و ضرری از طرف من به شما نمی رسد.
یک معنای سلام این است و معنای دیگر آنكه از طرف خدا سلم و آسایش و آرامش و رفاه بر شما باشد. اینجا حضرت صلی الله علیه و آله هم اسمِ سلام خدا را میآورند و هم میفرمایند وهُوالسَّلامُ: سلام و سلم مطلق از خدا است.
ما انسانها از جانب خداوند در سلم، آسایش و آرامش هستیم و اگر گاهی ضرری به ما میرسد درنتیجهي اعمال خودمان است.جبرئيل از طرف خداوندِ سلام بر من نازل شده و گفته تا اینجا بایستم و به همه، سفید و سیاه، اعلام بکنم: يا اَيُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك في عَلِي، يَعْني فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي ابْنِ أَبيطالِب. اعلامي دربارهي خلافت حضرت علي علیه السلام.
معرفی اجزای خلافت امیر المومنین علیه السلام:
اجزاي خلافت امیرالمؤمنین، علیهالسلام، صفاتی است که پيامبر، صلّي اللّه عليه و آله، در جملات بعدي فرمودهاند: اَنَّ عَلِي ابْنَ اَبيطالِبٍ اَخي وَ وَصِيّي وَ خَليفَتي عَلي اُمَّتي وَ الْإِمامُ مِنْ بَعْدي.علی ابن ابیطالب برادر من است. چرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین بهعنوان برادر نام میبرند ؟ دليلاش آن است که برادري بهمعنای مساوات، همسطحی، همفکری، همکاری و مانند هم ميراثبُردن است. وقتی کسی را برادر خطاب میکنیم معناش این است که ما یک پدر و یک مادر داریم؛ سرچشمهي ما یکی است، منشأ ما یکی است. گویا که قد و قواره و اندازهي ما هم یکی است. وقتی کسی با كسي صیغهي برادری میبندد (که این امر از قدیم در ابناي بشر فرهنگ بوده است) يا مؤاخات ميكند (که يعني برادری دوطرفه) میخواهد بگوید که من نسبت به تو در هر سنی که هستم و تو نسبت به من در هر سنی که هستی با هم برابر رفتار میکنیم و مواسات میکنیم؛ هم من نسبت به شما و هم شما نسبت به من. در چند جای خطبهي غدیر واژهي اخ، اخی و اخو آورده شده و اینجا هم اولین اعلام همراه با وصف اخوت آمده است. چرا؟ برای اینکه طبیعیترین نسبت بین دو نفر که مساوات و مواسات داشته باشند اخوت و برادری است.
لذا در اینجا پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله هم اولین واژهای که بهکار میبرند اخوت است: اَنَّ عَلِي ابْنَ أَبيطالِبٍ أَخي و اين امري طبیعی است. چون وقتی میگویید کسی برادر من است بقیهي آثار بر آن مترتب میشود و ديگر جاي هیچ سؤالي نميماند.
خیلی از سؤالها با اينكه بگوييم «برادرم است» جواب داده میشود. چرا به او اینقدر ثروت دادی؟ «برادرم است». چرا اینطور با او رفتار کردی؟ «برادرم است». چرا اینجور با شما زندگی میکند؟ «برادرم است». چرا او نسبت به تو اینقدر نزدیک است؟ ایشان «برادر من است». وقتی به کسی برادر بگویید خیلی از سؤالات دربارهي چگونگيِ رابطهي شما با آنكس حل میشود. حتا در جوامع امروزی و در فرهنگهای مختلف برادريِ مجازي و صیغهي برادری یعنی تعهد برادری. این مسأله بسیاری از سؤالها را جواب میدهد و آثار برادری را بر افراد مترتب میکند.
لذا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اینجا از واژهي اخی: «برادرم» بهعنوان اولین صفت برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام استفاده کردهاند؛ گویی که پدر و مادر ما یکی است و تمام حقوق ما مساوی است. و اينهمه براي آنكه دو برادر به یکاندازه از پدر و مادر ارث میبرند و در جنبههای حقوقی و مالی تفاوتی با هم ندارند. حتا اگر یک برادر یکساله باشد و دیگری چهل يا پنجاه سال سن داشته باشد ایندو حقوق و ارثشان برابر است.
ممکن است که کارآمديِ آنها متفاوت باشد ولی ارثی که از پدر و مادر میبرند يكسان است. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند که باید اعلام بكنند علی ابن ابیطالب برادر ايشان است و وصيشان است. وصی هم بعد از برادر نزدیکترین نسبت طبیعی است به هركس. برای اینکه وصی کسی است كه بعد از مُردن یک شخص حقوق او را پيگيري ميكند و فرجام کارهای نيمهتمام شخص فوتشده برعهدهی اوست.
خیلی از سؤالها با اينكه بگوييم «برادرم است» جواب داده میشود. چرا به او اینقدر ثروت دادی؟ «برادرم است». چرا اینطور با او رفتار کردی؟ «برادرم است». چرا اینجور با شما زندگی میکند؟ «برادرم است». چرا او نسبت به تو اینقدر نزدیک است؟ ایشان «برادر من است». وقتی به کسی برادر بگویید خیلی از سؤالات دربارهي چگونگيِ رابطهي شما با آنكس حل میشود. حتا در جوامع امروزی و در فرهنگهای مختلف برادريِ مجازي و صیغهي برادری یعنی تعهد برادری. این مسأله بسیاری از سؤالها را جواب میدهد و آثار برادری را بر افراد مترتب میکند.
لذا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اینجا از واژهي اخی: «برادرم» بهعنوان اولین صفت برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام استفاده کردهاند؛ گویی که پدر و مادر ما یکی است و تمام حقوق ما مساوی است. و اينهمه براي آنكه دو برادر به یکاندازه از پدر و مادر ارث میبرند و در جنبههای حقوقی و مالی تفاوتی با هم ندارند. حتا اگر یک برادر یکساله باشد و دیگری چهل يا پنجاه سال سن داشته باشد ایندو حقوق و ارثشان برابر است.
ممکن است که کارآمديِ آنها متفاوت باشد ولی ارثی که از پدر و مادر میبرند يكسان است. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند که باید اعلام بكنند علی ابن ابیطالب برادر ايشان است و وصيشان است. وصی هم بعد از برادر نزدیکترین نسبت طبیعی است به هركس. برای اینکه وصی کسی است كه بعد از مُردن یک شخص حقوق او را پيگيري ميكند و فرجام کارهای نيمهتمام شخص فوتشده برعهدهی اوست.
خلاصه درس اول:
1- بحث امامت در خطابه، با تحذيرهاي بسيار سخت و جدي خداوند به پيامبر آغاز ميشود. بخش با اعتراف به بندگي خداوند آغاز و با تأكيد بر اينكه خدايي جز خداي يگانه نيست (لا اله الا هو) پايان مييابد.
2- پيامبر ابلاغ آنچه را خداوند در حق اميرمؤمنان به پيامبر نازل كرده است را همسنگ با كل ابلاغ رسالت ميخوانند و ميفرمايند اگر آنرا ابلاغ نكنم مانند اين است كه رسالت خدا را ابلغ نكردهام!
3- سپس ميفرمايند خداوند ضامن شده مرا از شر و آسيب شما حفظ كند.
4- آيهي ابلاغ از سوره مائده را همراه با بسم الله مي خوانند و همزمان تفسير آنرا نيز بيان ميفرمايند.
5- در ادامه ميفرمايند من [كه پيامبر خداوند در ميان شما هستند] در ابلاغ اين پيام قصور و كوتاهي نكردهام. با اين كار هم حجت بر ما تمام ميشود هم متذكر ميشويم به ضرورت ابلاغ اين پيام
6- جبرئيل از سوي خداوند سلام (كه نشانگر اين است كه سلم و آرامش و آسايش از جانب خداست) سه بار بر من نازل شد تا به همگان (سفيد و سياه) خلافت علي عليهالسلام را ابلاغ كنم.
7- سپس پيامبر صفات اميرمؤمنان علیه السلام را برميشمارند. در اولين گام ايشان را برادر خود ميخوانند (كه نزديكترين فرد به انسان است) و سپس او را وصي خود ميخوانند.
2- پيامبر ابلاغ آنچه را خداوند در حق اميرمؤمنان به پيامبر نازل كرده است را همسنگ با كل ابلاغ رسالت ميخوانند و ميفرمايند اگر آنرا ابلاغ نكنم مانند اين است كه رسالت خدا را ابلغ نكردهام!
3- سپس ميفرمايند خداوند ضامن شده مرا از شر و آسيب شما حفظ كند.
4- آيهي ابلاغ از سوره مائده را همراه با بسم الله مي خوانند و همزمان تفسير آنرا نيز بيان ميفرمايند.
5- در ادامه ميفرمايند من [كه پيامبر خداوند در ميان شما هستند] در ابلاغ اين پيام قصور و كوتاهي نكردهام. با اين كار هم حجت بر ما تمام ميشود هم متذكر ميشويم به ضرورت ابلاغ اين پيام
6- جبرئيل از سوي خداوند سلام (كه نشانگر اين است كه سلم و آرامش و آسايش از جانب خداست) سه بار بر من نازل شد تا به همگان (سفيد و سياه) خلافت علي عليهالسلام را ابلاغ كنم.
7- سپس پيامبر صفات اميرمؤمنان علیه السلام را برميشمارند. در اولين گام ايشان را برادر خود ميخوانند (كه نزديكترين فرد به انسان است) و سپس او را وصي خود ميخوانند.
Leave A Comment?