درس پنجم – نبوت دو

به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز

 

نبوت 2: پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله

 

در ادامه ی گفتار گذشته، برخی از جملات خطابه ی غدیر که راجع به نبوت آمده است را بیان می کنیم:
رسول خدا صلی الله علیه وآله در بخش اول خطبه‌ ی غدیرمی فرمایند:
« أَحْمَدُهُ كَثيراً وَأَشْكُرُهُ دائماً عَلَي السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائكَتِهِ وكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ»: «او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم در شادی ورنج و آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داريم »
در سيستم هاي حکومت بشري‌، اساساً حُکم پادشاه غير از حُکم رعيت و ساير مردم محسوب می‌شده‌ و از قانون رعيت جدا بوده است.
پيامبران، اسوه ی کمال و تمام عبوديت خداوند هستند؛ زیرا در تمام احکام با مردم شريک اند و در عین حال تکاليف سخت تری نیز دارند.
يکي از آن مواردي که با مردم شريک اند، ايمان و اقرار به محتواي دين است؛ لذا پیامبرصلی الله علیه وآله  در ادامه ی حمدشان مي فرمايند:
« وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائكَتِهِ وكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. »
«أَسْمَعُ لاِمْرِهِ وَاُطيعُ وَأُبادِرُ إِلي‏ كُلِّ مايَرْضاهُ » :«فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآن چه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم .»
آن حضرت می فرمایند که امرخدا را مي شنوم و اطاعت مي کنم و براي به دست آوردن رضايت خدا مبادرت و دقت مي کنم؛ یعنی نه تنها در تکليف بندگي خدا با مردم شریک ام، بلکه بايد سعي کنم اين بندگي را به مراتب بهتر به جا آورم و در انجام آن سبقت بگيرم.
«وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً في طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِه »: «و به حکم و فرمان او تسلیم ، چرا که به فرمان بری او شایق  واز کیفر او ترسانم .»

خدا ترسی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

وقتي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به مردم مي فرمايند: بايد بين خوف و رجا باشيد و خوف و رجا در قلبتان با هم همسان و مساوي باشد، خودشان هم اين گونه اند. با اين که مقام عصمت کبري دارند ، ولي مانند ساير مردم، هم از خدا خوف دارند و هم به رحمت خدا اميدوارند.
اين موارد از نکته هاي‌ مهم توحيدي و اخلاقي است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در ابتدای بخش دوم خطابه ی غدیرمي فرمايند:
«وَأُقِرُّلَهُ عَلي‏ نَفْسي بِالْعُبُودِيَّةِ »: «و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی می دهم .»
يعني همان گونه که در قلبم است به زبان نیز مي آورم و تصديق مي کنم.
« وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَأُؤَدّي ما أَوْحي بِهِ إِلَیَّ حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بي مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّي أَحَدٌ»:«و وظیفه ی خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم؛  مباد از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دور ساختن آن از من نباشد .»
آن حضرت می فرمایند :آن چه را که خدا بر گردن من گذاشته ادا مي کنم، برای اين که مي ترسم اگر انجام ندهم، عذاب ريشه کن کننده اي بر من وارد شود که هيچ کس نتواند آن عذاب را از من بردارد. عبوديت و خدا ترسی پيامبر اکرم  صلي الله عليه و آله به حدّی است که در انجام مأموريتي که خدا بر عهده‌ی ایشان گذاشته است، در مقابل 120هزار نفر اقرار مي فرمایند: اگر فرمان و مأموریت خدا را انجام ندهم، مي ترسم عذابی بر من نازل شود که هيچ کس نتواند از من دفاع کند.(یعنی در اين جا شفاعت پذيرفته نيست که نکته ی مهمی است. ) خداوند درقرآن کریم می فرماید:
﴿ إنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ﴾
﴿همانا بندگاني که عالم اند، از خدا مي ترسند. ﴾
پيامبران و اولياي خدا  در رأس خدا ترسان اند؛ ترس از عظمت خدا و ترس از کوچکي عبوديت خودشان! و اين ترس باعث بندگي شان مي شود، ضمن اين که به خدا اميد دارند.

کرامت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

رسول خدا صلی الله علیه وآله درفرازدیگری از خطابه‌ی غدیر می فرمایند:
« لِعِلْمي بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَكَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَإِدغالِ اللّائمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالْإِسْلامِ،»:
« زیرا کمی پرهیزکاران و فزونی منافقان و دسیسه ی ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را می دانم .»
پيامبر اکرم  صلي الله عليه و آله مي فرمايند: به خاطر کمي متّقين و زيادي منافقين و کساني که استهزاء و مسخره مي کنند، مي خواستم از مأموريتم استعفا بدهم، ولي جبرئيل سه بار آمد و گفت: اگر مأموریت خدا را انجام ندهي، تمام رسالتت بر باد مي رود و انگار هيچ کاري انجام نداده اي و من مجبور شدم که انجام دهم.
آن حضرت هم چنین می فرمایند: اين منافقین و کسانی که مرا مسخره می کنند، به من گفته اند که چه قدر سخن شنو و زودباوری.
همانان که خداوند در وصفشان در کتاب خود فرموده: «به زبان می گویند آن چه را که در دل هایشان نیست»؛اما نمي دانند که اگر من سخن شنو هستم به نفعشان است.
«وَلكِنِّي وَاللَّهِ في أُمورِهمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ »: «لیکن به خدا سوگند در کرامت نموده، لب فرو بستم . »
همه‌ی آن‌ها را مي شناسم؛ اما به خاطر کرامتي که دارم و حفظ آبروي افراد، اسمشان را نمي آورم.
اين مسئله نشان مي دهد که پيامبر اکرم  صلي الله عليه و آله در مقام عبوديت و پيامبري چه قدر در برابر مردم صبر و گذشت دارند.

معرفی ولی

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در بخش سوم خطابه می فرمایند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ في هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطيعوا وَانْقادوا لاِ مْرِاللَّهِ رَبِّكُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاكُمْ وَإِلاهُكُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِيُّهُ الْمُخاطِبُ لَكُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدي عَليّ وَلِيُّكُمْ وَ إِمامُكُمْ بِأَمْرِاللَّهِ رَبِّكُمْ » ایشان اميرالمؤمنين علي عليه السلام را به عنوان ولی و مولا معرفی می فرمایند.
پیامبر اکرم  صلی الله علیه وآله  ابتدا از مولويّت خدا اسم مي برند و می فرمایند: بعد از خدا، مولاي شما رسول اوست که الان با شما صحبت مي‌کند؛ درحقیقت ایشان تأکید می فرمایندکه من از خدا مولويّت گرفته ام . سپس می‌فرمایند: بعد از من علی علیه السلام به فرمان خدا، ولی وامام شماست .
مولويّت به معناي سرپرستی و جانشيني است که مسلّط بر اموال و انفس مردم است.
يکي از نکات برجسته اي که پيامبر اکرم  صلي الله عليه و آله در تمام خطابه رعايت فرموده اند اين است که مرتب مي فرمايند: من از طرف خدا حرف مي زنم و مأمور هستم تا علي عليه السلام را از طرف خدا معرفي مي کنم.
یکی از مباحث تکنولوژی تبلیغ این است که اگر محتوای تبلیغ انسان ـ چه کالای مادی، چه تئوری علمی و چه مطلب دینی ـ وصل به یک بِرند یا شرکت بزرگ باشد، اعتبارش بیشتر است. پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله از همان ابتدا خودشان را متصل به خدا و عالم الوهیت معرفی می فرمایند.
از شاخصه هاي بزرگ پيامبران و ائمه عليهم السلام اين است که هيچ حرفي را به خودشان نسبت نمي دهند و یک  ديگر را از طرف خداوند متعال معرفي
می فرمایند. در واقعه ی عظيم غدیر هم پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله‌ جمع کردن مردم و معرفي اميرالمؤمنين علی عليه السلام را‌ ‌از جانب خدا دانسته اند.
از ابتدا تا آخِر خطابه مرتب می‌فرمایند که من مأمور خدايم.
رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله درفراز دیگری می فرمایند:
« وَ أَنَا ـ وَاللَّهِ ـ خاتَمُ الْأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلينَ والْحُجَّةُ عَلي جَميعِ الْمخْلوقينَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضينَ.»
:«و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم  »
لذا پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله خاتم اند وبعد از ایشان پيامبرو ‌شريعتي نخواهد بود. ضمن اين که ايشان ‌حجت اند بر‌تمام اهل‌آسمانيان و زمينيان.
بنابر‌آيات کريمه ی قرآن، به جز پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بقیه ی پیامبران علیهم السلام نسبت به نبوّت و رسالت خویش چنین ادّعایی نداشته اند که:
ما بر جميع مخلوقين از اهل آسمان ها و زمين حجّت ايم.

دغدغه‌ی انجام مأموریت

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در انتهای بخش سوم خطابه مي فرمايند:
«أَلاوَقَدْ أَدَّيْتُ، أَلاوَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ ،أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ » :« هشدار که من وظیفه‌ی خود را ادا کردم. هان! من وظیفه ام را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم.هشدار که روشن نمودم. »
چهار مرتبه با کلمه ی هشداری «ألا» می فرمایند: آگاه باشيد که من ادا کردم، من رساندم، من شنوانيدم، من توضيح دادم.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله می فرمایند: چون من بنده هستم؛ بايد مأموريت خودم را انجام بدهم و تمام تلاش من بر انجام مأموريت است و آگاه باشيد که من مأموريت خویش را انجام دادم. پیامبر صلی الله علیه وآله در انتهای بخش چهارم خطابه مي فرمايند:
«اَللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي قَدْ بَلَّغْتُ.» :«خداوند! تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم. »
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله دغدغه ي انجام مأموريت خویش را دارند. این مسئله بسیار مهم است، چرا که خدای متعال به ايشان امر فرموده است.
اين دغدغه ی انجام مأموريت بايد به ما هم منتقل شود. پيامبر ما آن قدر دغدغه دارند که مرتب مي فرمايند: «خدايا! شاهد باش که من تبليغ کردم.»
از امام سجاد علیه السلام پرسيدند: چرا وقتي مي خواهيد براي نماز وضو بگيريد، بدنتان مي لرزد و رنگتان زرد مي شود؟ فرمودند: آیا مي دانيد مي خواهم در مقابل چه کسي بایستم؟ (دغدغه ي بودن در مقابل خدا) رسول خدا صلي الله عليه و آله در انتهاي بخش پنجم خطابه مي فرمايند:
«وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبينُ.» : « و بر فرستاده وظیفه ای جز بیان روشن نیست ». آن حضرت می فرمایند که وظيفه ي من بلاغِ مبين است.
توجه کنيد! پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله براي اين که بلاغ مبین را انجام دهند، تمام نيروي شان را صرف مي کنند و اين قدر حرص و دغدغه دارند.
مبين يعني روشن و روشن کننده. وظيفه ي پيامبر صلي الله عليه و آله فقط بلاغِ مبين است؛ اما نتيجه با خدا است.
پیغمبر صلی الله علیه و آله درفراز دیگری از خطابه  مي فرمايند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَني وَنَهاني، وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِيّاً وَنَهَيْتُهُ بِأَمْرِهِ. فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَالنَّهُي لَدَيْهِ، » :«هان مردمان! همانا خداوند مرا فرمان داده و بازداشته و من نیز به دستور او به علی امر و نهی کرده ام، پس دانش امر و نهی در نزد علی است. »
آن حضرت می فرمایندکه خداوند مرا امر و نهي کرده و من هم به امر خدا، به علي علیه السلام امر و نهي کرده ام. هر چه به علي علیه السلام گفته ام به امر خدا بوده و از خود چيزي نگفته ام. ایشان تمام امر و نهي ها، حلال  و حرام ها و علم و دانش ها را منسوب به خدا مي دانند.

صراط مستقیم

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در ابتدای بخش هفتم خطابه می فرمایند:
مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقيمُ الَّذي أَمَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِيّ مِنْ بَعْدي. ثُمَّ وُلْدي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ الْهُدي » :«هان مردمان! خداوند را صراط مستقیم منم که فرمان به پیروی آن داده و سپس علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او ، پیشوایان هدایت اند .»
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آمده اند به مردم بگويند: بايد خدا ترس باشيد، نبايد مُشرک باشيد و بايد تقوا داشته باشيد.
براي رعایت تقوا و بندگي خدا يک راه و يک الگو داريد. راه و الگو، ابتدا من ام. اگر من آمده ام که شما را به صراط مستقيم (عبوديت) دعوت کنم، صراط مستقيم من ام و سپس علی و فرزندانم از نسل او. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در ادامه ی بخش هفتم خطابه، چند صفت از صفات خودشان را بیان می فرمایند: «مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّي أَنَا  النَّذيرُ و عَلِيّ الْبَشيرُ. مَعاشِرَالنّاسِ‌، أَلا وَ إِنِّي مُنْذِرٌ وَ عَلِي هادٍ مَعاشِرَ النّاس  أَلا  وَ إِنّي نَبيّ وَ عَلِي وَصِيّي. »:
«هان مردمان! همانا من انذارگرم و علی بشارت دهنده ! هان که من بیم دهنده ام و علی رهنماست. هان که من پیامبرم و علی وصی من است.»
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در ابتدای بخش نهم خطابه می فرمایند:
« مَعاشِرَالنّاسِ، إِنّي قَدْبَيَّنْتُ لَكُمْ وَأَفْهَمْتُكُمْ»: «هان مردمان ! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده، تفهیم نموده ام .»
يکي از اختلافات اساسي بين ما و اهل تسنن اين است که مکتب اهل سنت معتقدند: هر چه لازم بوده را پيامبر به مردم فرموده و رفته اند، اما شیعه معتقدند: هر چه لازم بوده را به مردم نفرموده اند. ایشان مقداري را به مردم فرموده‌اند و مقداري را که هنوز مردم زمان، فهمش را  نداشته اند به اميرالمؤمنين علی عليه السلام فرموده اند.
بله پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله همه ی دين را فرموده اند، امّا به چه کسي؟ مثلاً  آیا اجرا و قانون حکومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و تمام چيزهايي که ایشان بايد بدانند را ‌به مردم فرموده اند؟ خیر، بلکه به اميرالمؤمنين علی عليه السلام فرموده اند‌.
این مسئله‌ همين گونه ادامه پيدا کرده و به وسيله ی هر امام به امام بعدی سپرده  شده است.
در ادامه ی بخش نهم خطابه، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله دوباره به عبوديت خودشان اشاره مي فرمایند:
«أَلاوَإِنَّي قَدْ بايَعْتُ اللَّهَ وَ عَلِيّ قَدْ بايَعَني وَأَنَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ »:«هشدار ! من با خداوند بیعت کرده ام  و علی با من پیمان بسته است و اکنون از سوی خدای عزوجل بر امامت او از شمایان پیمان می گیرم. »
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آخرين نکته‌ی راجع به نبوت را در بخش یازدهم خطابه‌ این‌گونه می فرمایند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، مَنْ يُطِعِ‏اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيّاً وَ الْأَئِمَةَ الَّذينَ ذَكرْتُهُمْ فَقَدْ فازَفَوْزاً عَظيماً.»: «هان مردمان‌! فرمان بردار از خدا و فرستاده‌ی او و از علی و امامان که نام بردم ،  به رستگاری بزرگ دست یافته است . »
آن حضرت می‌فرمایند که اطاعت از خدا و رسول او صلي الله عليه و آله و از علي عليه السلام و امامان علیهم السلام  که نام بردم، همه در راستای‌ اطاعت پروردگار است، یعنی من و علي و فرزندان او علیهم السلام  غير از حرف خدا حرف ديگري نداريم.

این مقاله برای شما مفید بود؟

Related Articles

Leave A Comment?

5 × چهار =