«وَ لَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ الْمَكْنُونَاتُ وَ لَا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيَّاتُ»
«پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است.»
این فراز، به دنبال جملهی هفدهم است، که در آنجا اثباتی و در اینجا سلبی میفرمایند.
«مکنونات» جمع مکنون است. مکنون از لغت «کنّ» است. «کنّ» به معنای پوشیدگی است. آن چیزهایی که پوشیده شده، بر خدا پنهان نیست.
«خَفِیّات» جمع «خفی» است، «خفی» برخلاف «جلی» است. «جلی» آن است که مشاهد است و دیده میشود و «خفی» آن است که غیر مشاهد است و دیده نمیشود.
بر خداوند متعال پوشیدهها پنهان نیست و خفیات اشتباه نمیشود. اشتباه و پنهانی برای کسی است که دارای علم حصولی است؛ کسی که علم حصولی دارد، دانشش نسبت به اشیای خارج از وجود خودش، از طریق عکسبرداری است، چنین کسی انعکاسِ صورت خارج، بر روی سلولهای مغز او اثر میگذارد.
امّا علم حضوری به این معناست که عالِم، نزد معلوم و معلوم، نزد عالِم بلا واسطه حضور دارد. خداوند متعال به تمام اشیای جهان، از طریق حضور معلوم عندالعالِم، علم دارد. علم خداوند حضوری است نه حصولی، به این معنا که خداوند متعال نزد تمامی موجودات حضور دارد، حضور احاطی و وجودی.
وجوداً حضور دارد (علم خداوند با علم انسانها هیچگونه تشابه و سنخیّتی ندارد و ما از علم خداوند تصوّر و مفهومی نداریم).
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه
Leave A Comment?