به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
وضوح معناى واژهی مولى
بيش از دوازده قرينهى مهم در كنار جملهى ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ…’ مبين معناى آن است كه هر يك به تنهايى براى اثبات آن كافى است، حتى اگر هيچ كدام هم نبودند باز معنى واضح بود. جا دارد بطور فهرست وار آنها را ذكر كنيم:
قرينه اول
در آغاز، پيامبر صلىاللَّهعليهوآله ‘اولى به نفس بودن’ خداوند و بعد خود را مطرح كردند و سپس همان كلمه را دربارهى اميرالمؤمنين عليهالسلام بكار بردند؛ و اين در حالى است كه معناى ولايت مطلقهى آن حضرت بر كسى پوشيده نيست.
قرينه دوم
آيهى ‘يا أَيُّهَا الرَّسُولُ…’ كه در نهايت مى فرمايد: ‘وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ’ دربارهى هيچ يك از احكام الهى نازل نشده و پيداست كه بايد بالاترين مسائل اسلام باشد كه چنين پيامدى برايش در نظر گرفته شده است.
قرينه سوم
متوقف كردن مردم در بيابان، آن هم به مدت سه روز و اجراى برنامهاى حساب شده و منظم و سخنرانى استثنايى از نظر طول خطبه و مطالب تنظيم شده و دقيق آن و ساير برنامههايى كه به عنوان يك اجتماع سه روزه در عمر پيامبر صلىاللَّهعليهوآله بلكه در سراسر تاريخ اسلام استثنايى است؛ از قوىترين ادله بر معناى مهم مولى است.
قرينه چهارم
اشارهى پيامبر صلىاللَّهعليهوآله به اينكه عمر من به پايان رسيده و از ميان شما مى روم، قرينهى خوبى است بر اين كه بايد معناى مولى در رابطه با ايام بعد از رحلت حضرت باشد كه همان امامت و وصايت است.
قرينه پنجم
پيامبر صلىاللَّهعليهوآله در چندين مورد خدا را بر اين ابلاغ شاهد گرفتند كه در هيچ يك از احكام الهى چنين نكردند. پيرو آن چندين بار از مردم خواستند كه ‘حاضرين به غائبين اطلاع دهند’، كه اين را هم در هيچ يك از احكام الهى نفرمودند.
قرينه ششم
تصريح حضرت به ترس از تكذيب مردم در حالى كه دربارهى هيچيك از احكام الهى چنين ترسى نبود. معلوم است كه تعيين جانشين همان موقعيت حساس در قلوب مردم است كه به آسانى نمىپذيرند.
قرينه هفتم
آيه ‘اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ’ نيز مانند آيهى فوق دربارهى هيچ يك از احكام الهى نازل نشده، و لزوماً بايد مهمترين احكام اسلام باشد كه كمال دين با آن باشد.
قرينه هشتم
مسئلهى بيعت كه در اثناء خطبه مطرح شده و به صورت لسانى انجام شده و بعد از خطبه هم با دست انجام شده، به عنوان قبول امارت و ولايت مىتواند باشد نه معناى ديگر.
قرينه نهم
بيعت و تبريك حاضرين غدير و گفتگوهايى كه دوست و دشمن در غدير داشتهاند معلوم مىكند كه از اين جمله معناى ولايت و امارت را فهميدهاند و پيامبر صلىاللَّهعليهوآله برداشتِ آنان را رد نكردند و يا اصلاحى نسبت به آن نداشتند.
قرينه دهم
اشعارى كه حسان بن ثابت سروده بود و مورد تأييد پيامبر صلىاللَّهعليهوآله قرار گرفت، دليل قاطعى بر اين است كه او هم از مولى معناى ‘اولى به نفس’ را فهميده است. او چون اهل ادب و شاعر بزرگ عرب است از نظر لغوى بر هر لغتنامهى ديگرى ترجيح دارد، زيرا لغتنامهها فقط معناى كلمه را مىگويند ولى تبادر در مورد معين بر عهدهى حاضرين آن ماجراست. از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت شناس در غدير حاضر بوده و در همانجا تبادر ذهنى خود را صراحتاً اعلام كرده و حتى آن را به صورت شعر درآورده كه اثرى ماندگار و سندى محكم باشد.
قرينه یازدهم
داستان حارث فهرى نوعى مباهله در مورد مرددين در معناى ‘مولى’ بود. او صريحاً سؤال خود را بر اين متمركز كرد كه آيا منظور از ‘مولى’ اين است كه علىبنابىطالب علیهالسلام صاحب اختيار ما خواهد بود؟ در اين مباهله خداوند فوراً حق را نشان داد و عذابى بر سر حارث فرستاد و او را هلاك كرد تا معناى ‘مولى’ به معناى ‘اولى بنفس’ ثابت شود.
قرينه دوازدهم
خلیفهی دوم در همان غدير جملهى ‘أَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ’ را به كار برد كه مىتوان ادعا كرد اقرار دشمن بر مدعاى خصم از اين زيباتر نمىشود. به كار گرفتن كلمه ‘اصبحت’ اشاره به اتفاق تازه است كه پيش آمده و كلمهى ‘كل’ اشاره به ولايت مطلقه است، و اين اقرار نشانهى تبادرى است كه حتى دشمن آن را پذيرفته است.
قرينه سیزدهم
دستور ‘سلام به عنوان اميرالمؤمنين’ در پيشگاه علىبنابىطالب عليهالسلام، كه هم معناى امارت را براى مولى مىرساند و هم اقرار عملى به آن است.***
زيباتر آن است كه وضوح مقصود پيامبر صلىاللَّهعليهوآله از كلمهى ‘مولى’ در غدير را از كلام صاحبان غدير، ائمهى معصومين عليهمالسلام به ياد بسپاريم:
زيباتر آن است كه وضوح مقصود پيامبر صلىاللَّهعليهوآله از كلمهى ‘مولى’ در غدير را از كلام صاحبان غدير، ائمهى معصومين عليهمالسلام به ياد بسپاريم:
اطاعت در آنچه دوست داريد يا نداريد
از پيامبر صلىاللَّهعليهوآله پرسيدند: اين ولايت كه شما در آن از خود ما بر ما مقدم هستيد، چيست؟ فرمود: گوش جان سپردن و اطاعت در همهى موارد؛ آنچه دوست بداريد و آنچه شما را خوش نيايد.
نمونه اى براى ولايت على علیهالسلام
سلمان در غدير خم از پيامبر صلىاللَّهعليهوآله پرسيد: ولايت على همانند كدام ولايت است؟ حضرت فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هركس كه من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارم على هم نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است.
ولايت يعنى امامت
از امام زين العابدين عليهالسلام پرسيدند: معناى كلام پيامبر صلىاللَّهعليهوآله چيست كه فرمود: ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ’ فرمود: ‘به مردم خبر داد كه على عليهالسلام امام بعد از اوست’.
اين هم جاى سوال دارد
ابان بن تغلب از امام باقرعليه السلام دربارهى ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ’ سؤال كرد. حضرت فرمود:
اى ابوسعيد، چنين مطلبى هم جاى سؤال دارد!؟ پيامبر صلىاللَّهعليهوآله به مردم فهمانيد كه على عليهالسلام به جاى آن حضرت خواهد بود.
اى ابوسعيد، چنين مطلبى هم جاى سؤال دارد!؟ پيامبر صلىاللَّهعليهوآله به مردم فهمانيد كه على عليهالسلام به جاى آن حضرت خواهد بود.
علامت حزب اللَّه
از امام عسكرى عليهالسلام دربارهى ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ’ سؤال شد. فرمود: پيامبر صلىاللَّهعليهوآله مىخواست او را علامتى قرار دهد كه هنگام تفرق و اختلاف مردم، حزب خداوند شناخته شود.
با امر او ايشان را اختيارى نيست
از امام صادق عليهالسلام پرسيدند: منظور پيامبر صلىاللَّهعليهوآله از كلامى كه در روز غدير دربارهى على عليهالسلام فرموده: ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ… ‘ چيست؟ حضرت فرمود: به خدا قسم همين سؤال را از خود پيامبر صلىاللَّهعليهوآله نيز پرسيدند، و آن حضرت در پاسخ فرمودند:
خداوند مولاى من است و بر من از خودم بيشتر اختيار دارد و با امر او مرا امرى و اختيارى نيست. و من مولاى مؤمنان هستم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم و با امر من ايشان را امرى و اختيارى نيست. و هر كس من صاحب اختيار او هستم و با امر من او را اختيارى نيست، علىبنابىطالب مولاى اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد و با امر او برايش امرى و اختيارى نيست.
خداوند مولاى من است و بر من از خودم بيشتر اختيار دارد و با امر او مرا امرى و اختيارى نيست. و من مولاى مؤمنان هستم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم و با امر من ايشان را امرى و اختيارى نيست. و هر كس من صاحب اختيار او هستم و با امر من او را اختيارى نيست، علىبنابىطالب مولاى اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد و با امر او برايش امرى و اختيارى نيست.
Leave A Comment?