«كَرِيمٌ حَلِيمٌ ذُوأَناتٍ» «کریم و بردبار و شکیباست.» «کریم» یعنی بزرگوار و بخشنده، که بخشندگیاش باکرامت و بزرگواری است. ممکن است من به کسی یک شیرینی بدهم و بگویم: شیرینی را بردار و بخور! نوع دیگر اینکه شیرینی را دودستی بیاورم و بگویم: بفرمایید و نوش جان کنید. این نحوهی […]
بخش اول – جمله 12
«يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَ الْعُيُونُ لَا تَرَاهُ» «به یک نیم نگاه دیدهها را ببیند و دیدهها هرگز او را نبینند.» «لحظه» یعنی نیمنگاه است و در عرب لغتِ پلک زدن را «لحظ» و نیمنگاه گویند. «یَلْحَظُ کُلَّ عَینٍ» خداوند متعال به یک اشاره، چشمها را میبیند. نهفقط موجودات را میبیند، […]
بخش اول – جمله 11
«مُتَفَضِّلٌ عَلَى جَمِيعِ مَنْ بَرَأَهُ مُتَطَوِّلٌ عَلَى جَمِيعِ مَنْ أَنْشَأَهُ» «افزونی بخش آفریدهها و نعمت دهِ ایجاد شدهها.» خداوند متعال بر همه موجوداتی که آنها را نَه از چیزی آفرید، «تفضّل» میکند. تفضّل میکند یعنی حقوق نمیدهد؛ بلکه به لطف ابتدا میکند. تفضّل و فضل، ابتدای به لطف و بدون […]
بخش اول – جمله 10
«رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ» «هموست پروردگار فرشتگان و روح.» «رَبّ» از لغت رَبَبَ است و به معنای رَبَیَ (پروردگاری) است. «ربَی» که از آن تربیت گرفتهشده، به معنای نِمو دادن و پروراندن است. پروردگار یعنی کسی است که میپروراند. ربُّ الدّجاجة، یعنی کسی که جوجه میپروراند و جوجه را از حالتی […]
بخش اول – جمله 9
«قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ» «دور و منزّه از خصایص آفریدههاست و در منزّه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است.» «قُدُّوسٌ» و «سُبُّوحٌ» صیغهی مبالغه و یا صفت مشبّهِ است که هر دو را میشود به کاربرد. «قُدُّوسٌ» یعنی منزّه و به معنای مقدّس است. «سُبُّوحٌ» به معنای تسبیح شده و […]
بخش اول – جمله 8
«وَ جَبّارُالْأَرَضِینَ وَ السَّماوَاتِ» «و حکمران زمینها و آسمانها.» «جَبّار» دو معنا دارد. یکی به معنای جبرانکننده است؛ جبرانکنندهی زمینها و آسمانها. معنای دوم آن حاکم است؛ حاکم زمینها و آسمانهاست. در قرآن کریم ﴿ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ﴾ (1) آمده که بهعنوان اسم خداست. «مُتَکبِّر» یعنی کسی که پیراهن کبریائیت […]
بخش اول – جمله 7
«بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَ داحِی الْمَدْحُوّاتِ» «اوست آفرینندهی آسمانها و گسترانندهی زمینها.» «بارئ» یعنی آفرینندهی آسمانها. «مسموک، سمک» به معنای سقف و ماهی است. اینجا به معنای سقف است و آنکه سقف را پذیرفته. باریتعالی، در اصل برئ تعالی است که همزه تبدیل به یاء میشود. «بارِئُ المَسمُوکاتِ» یعنی خلق بدون […]
بخش اول – جمله 6
«وَ مُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ» «آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور بهسوی اوست.» خداوند متعال مبدأ است. «بدأ» یعنی ابتدا کرد و ابتدا شد. «مبدأ» است، یعنی او آغازکننده است. «مُعیداً» یعنی او اعاده کننده است و پسازاینکه ظاهرش از بین رفت، او دوباره […]
بخش اول – جمله 5
«حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْمُوداً لایَزالُ وَ مَجیداً لایَزُولُ» «همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگیِ او را پایانی نیست.» «لَمْ یَزَلْ» مربوط به گذشته است، «لایَزالُ» مربوط به حال، «لایَزُولُ» مربوط به آینده است. «حَمیداً لَمْ یَزَلْ» یعنی همواره از گذشته حمید بوده. «حَمیداً» یعنی ستوده که […]
بخش اول – جمله 4
«وَ قَهَرَ جَمیعَ الخَلقِ بِقُدرَتِهِ وَ بُرهانِهِ» «و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.» قدرت و برهان نزدیک هم هستند، ولی قدرت به معنای توانایی است و برهان به معنای دلیل توانایی و وجود خداست. خدا بهوسیلهی قدرت و برهانش به جمیع خلق قاهر است. «قاهِر» […]