به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
بررسی عبارت ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ’
چكيده و آئينهی تمام نماى غدير جملهى ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ’ است، كه در يك مقطع حساس از خطبه و در حالى كه پيامبر صلىاللَّهعليهوآله بازوان اميرالمؤمنين عليهالسلام را گرفته و او را بلند كرده و به مردم معرفى میكردند بيان شده است. اگر اين جمله را خوب بشكافيم در خواهيم يافت كه جملهاى كوتاه ولى پر معنى است و مبتنى بر چندين پايهی عقيدتى است كه اگر كسى آنها را قبول نداشته باشد نمىتواند اين جمله را بپذيرد. پايهها و ريشههايى كه در متن همين خطبه به آنها تصريح شده و با استناد به آنها به شرح و بيان جملهی مذكور میپردازيم.
توضيح واژگان عبارت ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ’
جملهی ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ’ از پنج كلمه تشكيل شده است:
‘مَنْ‘، يعنى ‘هر كَس’. و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبر صلىاللَّهعليهوآله را قبول دارند میشود.
‘كُنْتُ‘، يعنى ‘من بودهام’. استفاده از فعل ماضى به معناى آنست كه اين منصب براى پيامبر صلىاللَّهعليهوآله پايهی نبوت عامه و خاتميت اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشتهاند.
‘مَوْلاهُ‘، يعنى ‘مولى و صاحب اختيار او…’. اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرمودهاند.
‘مولى‘ يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در آن اگر به عنوان اعتراض و شك در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است.
‘فَعَلِيٌّ‘ يعنى ‘پس على…’. تعيين علىبنابىطالب عليهالسلام براى منصب و مقامى كه در كلمهی بعدى ذكرمی شود، مشت محكمى به دهان فتنهگران و دسيسهكاران است تا فكر تشكيك در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّلهی خود بيرون كنند. از طرف ديگر با معرفى اين ‘على عليهالسلام’، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص میكند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيك بسته میشود.
‘مَوْلاهُ‘، يعنى ‘مولى و صاحب اختيار اوست’. همان منصبى كه در كلمهی سوم اين جمله براى شخص خاتم انبياءصلىاللَّهعليهوآله ذكر شد عيناً براى علىبنابىطالب عليهالسلام و يازده امام معين از فرزندان او از جانب خداوند اعطا شده است. آنان صاحب اختيار مردم اند و هر چه بگويند بايد بدون چون و چرا قبول كرد، و هرگونه اعتراض و شك و ترديد دربارهی آنان مساوى با كفر است.
‘مَنْ‘، يعنى ‘هر كَس’. و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبر صلىاللَّهعليهوآله را قبول دارند میشود.
‘كُنْتُ‘، يعنى ‘من بودهام’. استفاده از فعل ماضى به معناى آنست كه اين منصب براى پيامبر صلىاللَّهعليهوآله پايهی نبوت عامه و خاتميت اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشتهاند.
‘مَوْلاهُ‘، يعنى ‘مولى و صاحب اختيار او…’. اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرمودهاند.
‘مولى‘ يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در آن اگر به عنوان اعتراض و شك در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است.
‘فَعَلِيٌّ‘ يعنى ‘پس على…’. تعيين علىبنابىطالب عليهالسلام براى منصب و مقامى كه در كلمهی بعدى ذكرمی شود، مشت محكمى به دهان فتنهگران و دسيسهكاران است تا فكر تشكيك در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّلهی خود بيرون كنند. از طرف ديگر با معرفى اين ‘على عليهالسلام’، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص میكند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيك بسته میشود.
‘مَوْلاهُ‘، يعنى ‘مولى و صاحب اختيار اوست’. همان منصبى كه در كلمهی سوم اين جمله براى شخص خاتم انبياءصلىاللَّهعليهوآله ذكر شد عيناً براى علىبنابىطالب عليهالسلام و يازده امام معين از فرزندان او از جانب خداوند اعطا شده است. آنان صاحب اختيار مردم اند و هر چه بگويند بايد بدون چون و چرا قبول كرد، و هرگونه اعتراض و شك و ترديد دربارهی آنان مساوى با كفر است.
معناى دقيق جمله ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ’
پس از تبيين كلماتِ اين جمله، صورت تركيبى آن را با توضيح ترجمه میكنيم:
هر مسلمانى كه پيامبر صلىاللَّهعليهوآله را به عنوان صاحب اختيار خود قبول دارد، و در مورد فرمايشات و اوامر و افعال او اجازهی هيچگونه شك و شبهه و اعتراض به خود نمىدهد، بايد نسبت به علىبنابىطالب عليهالسلام نيز همين اعتقاد را داشته باشد و سخنان و افعال او و آنچه از او میبيند و میشنود را حق بداند، و از آنجا كه هيچگونه جاى اعتراض و تشكيك دربارهی او وجود ندارد، لذا هر كس به هر عنوان با او مخالفت كند و يا رو در روى او بايستد باطل و مساوى با كفر است.
هر مسلمانى كه پيامبر صلىاللَّهعليهوآله را به عنوان صاحب اختيار خود قبول دارد، و در مورد فرمايشات و اوامر و افعال او اجازهی هيچگونه شك و شبهه و اعتراض به خود نمىدهد، بايد نسبت به علىبنابىطالب عليهالسلام نيز همين اعتقاد را داشته باشد و سخنان و افعال او و آنچه از او میبيند و میشنود را حق بداند، و از آنجا كه هيچگونه جاى اعتراض و تشكيك دربارهی او وجود ندارد، لذا هر كس به هر عنوان با او مخالفت كند و يا رو در روى او بايستد باطل و مساوى با كفر است.
نتيجه گيرى از ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ’
در اينجا بايد به دو جهت مهم در خطبه كه به عنوان نتيجه گيرى از جملهی ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ…’ تلقى میشود اشاره كنيم:
الف؛ صراط مستقيم كه قرآن و احاديث بر آن تكيه دارند فقط راه امامان عليهمالسلام است. در اين باره دو جملهی جامع در خطبه فرموده است:
الف؛ صراط مستقيم كه قرآن و احاديث بر آن تكيه دارند فقط راه امامان عليهمالسلام است. در اين باره دو جملهی جامع در خطبه فرموده است:
1. ‘مَنَم صراط مستقيم خداوند كه به شما دستور پيروىِ آن را داده است و بعد از من على، و سپس فرزندانم از صلب او كه امامان هدايت كننده هستند’.
2. ‘سورهی حمد دربارهی امامان نازل شده است’، يعنى مسلمانان كه هر روز لااقل ده مرتبه میگويند: ‘اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ’، در واقع از خدا میخواهند كه آنان را به راه ائمه عليهمالسلام هدايت كند، و كسانى كه به اين راه هدايت میشوند ‘اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ’ هستند، و آنان كه از اين راه منحرف میشوند ‘مَغْضُوبٌ عَلَيْهِمْ’ و ‘ضالّين’ هستند.
ب؛ كامل شدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمتها كامل شد، ولايت ائمه عليهمالسلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه دين اسلام به عنوان يك دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. در اين باره دو جمله در خطبهی غدير فرمودهاند:
2. ‘سورهی حمد دربارهی امامان نازل شده است’، يعنى مسلمانان كه هر روز لااقل ده مرتبه میگويند: ‘اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ’، در واقع از خدا میخواهند كه آنان را به راه ائمه عليهمالسلام هدايت كند، و كسانى كه به اين راه هدايت میشوند ‘اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ’ هستند، و آنان كه از اين راه منحرف میشوند ‘مَغْضُوبٌ عَلَيْهِمْ’ و ‘ضالّين’ هستند.
ب؛ كامل شدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمتها كامل شد، ولايت ائمه عليهمالسلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه دين اسلام به عنوان يك دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. در اين باره دو جمله در خطبهی غدير فرمودهاند:
1. ‘پروردگارا! هنگامى كه من ولايت علىبنابىطالب را براى مردم تبيين كردم اين آيه را نازل كردى كه ‘اَلْیوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دیناً’ ‘امروز دين شما را كامل نمودم و نعمت خود را بر شما به آخرين درجه رساندم و اسلام را به عنوان دين شما پسنديدم’، و اين آيه را نازل كردى كه ‘وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ’ ‘هر كس جز اسلام دينى را بپذيرد هرگز از او قبول نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است’.
2. ‘اى مردم! خداوند دينش را با امامت او “علي” كامل كرده است. پس هر كس به او و به امامان بعد از او كه جانشينان او تا روز قيامت هستند اقتدا نكند و آنان را امام خود قرار ندهد اعمالش بىارزش میشود، و در جهنم دائمى خواهد بود…’.
2. ‘اى مردم! خداوند دينش را با امامت او “علي” كامل كرده است. پس هر كس به او و به امامان بعد از او كه جانشينان او تا روز قيامت هستند اقتدا نكند و آنان را امام خود قرار ندهد اعمالش بىارزش میشود، و در جهنم دائمى خواهد بود…’.
Leave A Comment?