لغات خطبه‌ى فدك – لغات فراز سیزدهم

به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز

 

لغات بخش 13

 

1 . مَعْشَر: گروه، جماعت، جمع معاشر، از لغت معاشرت ـ عشيره: مردمان از يك قبيله.
2 . اَعْضاد: جمع عَضُد: بازو، ياران و كمك كاران.
3 . حَضَنَة: جمع حاضن حافظ. حضانِت اسم است. نگه‏ دارى ـ حِضن: از زير بغل تا پهلو و كمر (كَشع).
4 . الفَتْرَة: ضعف و سستى بعد از شدت و آرامى بعد از حدَّت.
5 . الوِنْيَة: سستى و ضعف و عدم جديّت.
6 . الغَمِيزَة: ضعف و كم عقلى، نگاه پنهان ضعيف، كنايه از خواب و غفلت، مسامحه، تعلّل و سنگينى در كار و عدم حركت.
7 . السِنَة: چرت و اوّل خواب، خواب سبك و چرت.
8 . ظُلامَتِى: مَظلَمِة، آن‏چه ظالم مى گيرد.
9 . اِهالَة: پر روغن پيش از رسيدن وقت آن، پيه، گوشت پيه دار، چه سريع بزغاله پرروغن شده است. (ضرب المثل عربى براى كارى كه پيش از وقتش آماده شود.)
10 . اُحاوِل: مبادرت مى كنم، قصد مى كنم، مى خواهم.
11 . اُزاوِل: مى كوشم و جست وجو مى كنم.
12 . اِسْتَوْسَعَ: فراخ و وسيع گرديد.
13 . وَهْيُهُ: شكاف، سستى آن.
14 . اِسْتَنْهَرَ: فراخى و وسعت يافت ـ از لغت نهرِ آب، جاى وسيع.
15 . فَتْقُه: شكاف آن.
16 . راتِقُه: التيام دهنده، چسباننده او، رتق ضد فتق ـ در دعاى «اللّهم ارتق فتقنا» يعنى مفاسد امور ما را اصلاح كن.
17 . اِكْتَأَبَت: از لغت كَأبَ: اندوهگين شدند.
18 . اَكْدَت: از لغت كَدَى: بى‏ نتيجه ماند، به نتيجه نرسيد، به سختى رسيد.
19 . الحُرْمَة: خوار شد حرمت ـ اُزيلَتِ الحرمة: حرمتت زايل و از بين رفته است.
20 . بائِقَة: حادثه‏ ى سختى.
21 . هِتافاً، يَهْتِفُ بِها: بانگ مى زند، بانگى.
22 . صُراخاً: صداى شديد ـ يَستصرخ: پناه خواه، با صداى بلند فهمانيدن.
23 . اِلْحاناً: آواز خوش.
24 . عَقِب: پاشنه پا.
25 . عَقِبَيْه: برگشت روى دو پاشنه ‏ى پا.

 

این مقاله برای شما مفید بود؟

Related Articles

Leave A Comment?

پانزده + هفده =