مقالات پژوهشی – سوال‌ها و جواب‌ها در مورد اسناد خطابه ی غدیر

به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
 
 

سؤال و جواب هایی در مورد اسناد خطبه

 
درباره اسناد و منابع و كیفیت نقل متن خطابه ی غدیر سؤالاتى مطرح مى ‏شود كه به عنوان رفع ابهامات علمى است. به تبیین این پرسش ‏ها مى ‏پردازیم تا جهات سندى خطابه از هر جهت كامل ارائه شده باشد.
 

سؤال 1

آیا ائمه علیهم السلام به متن مفصل خطبه استناد كرده ‏اند؟
 

پاسخ

استناد ائمه علیهم السلام به خطابه ی غدیر دو گونه است:
اول: روایت كامل خطبه و استناد به آن به عنوان بزرگترین منشور ابدى اسلام. این صورت در روایت امام باقر علیه السلام مشهود است كه حضرت اضافه بر نقل كامل خطبه داستان مفصل غدیر را هم ضمیمه كرده‏ اند، كه به دو سند از دو كتاب احتجاج و الیقین نقل شد.
دوم: استناد به فرازهاى خطبه است. پیداست این صورت اكثراً به جمله‏ هاى شاخص و اصلى خطبه باز مى‏ گردد كه براى اثبات ولایت شاهد آورده مى ‏شود.
موارد این استنادها بسیار زیاد بوده و از همه امامان وارد شده است؛ و با توجه به روایت امام باقر علیه السلام مى ‏توان اذعان داشت كه با توجه به خطبه مفصل، به موارد لازم آن استناد فرموده‏ اند.
 

سؤال 2

آیا منابع قبل از قرن پنجم مثل كلینى و صدوق و شیخ مفید متن مفصل خطبه را نقل كرده ‏اند؟
 

پاسخ

با در نظر گرفتن شرایط علما و مؤلفین و نیز اشتغالات و تخصص‏ هاى آنان و همچنین تاریخچه كتب خطى در طول چهارده قرن، با یك جمع بندى پاسخ این سؤال در 4 مرحله روشن خواهد شد.

اول: شیخ كلینى (م 328 ق) كتابى درباره غدیر داشته كه امروزه مفقود است، و ما نمى‏ توانیم با قاطعیت بگوییم كلینى خطبه را نقل نكرده است. (1)

دوم: روایات بسیارى داریم كه مؤلفین قرون اولیه به خاطر شرایط تقیه در اجتماع از نقل آن پرهیز داشتند تا بتوانند اصل مطلب را اثبات كنند.
درباره كلینى و صدوق و مفید كه در بغداد و در بین مخالفین به نقل معارف اهل‏ بیت علیهم السلام مى‏ پرداختند وجود چنین شرایطى مسلم است، و به همین جهت هر یك كتابى درباره غدیر دارند و نیز مطالب مفصلى درباره آن در تألیفات شان به ما رسیده است، اگر چه خطبه مفصل غدیر نرسیده باشد.

سوم: روایات بسیارى داریم كه متقدمین به آنها دست نیافته ‏اند و متأخرین آن‏ها را یافته ‏اند. این به خاطر كمبود ارتباطات و قلت نسخه‏ هاى یك كتاب در زمان‏ هاى گذشته بوده كه در اثر تفحص و جستجو و احیاناً به طور اتفاقى به نسخه ‏اى از یك كتاب و یا نقل حدیثى دست مى‏ یافتند.

چهارم: گذشته از آنچه ذكر شد ضابطه در قبول احادیث نقل آن در سال یا قرن خاصى نیست، بلكه وثاقت اسناد و اتصال آن تا زمان نقل اصل حدیث تنها قانون حاكم در پذیرفتن احادیث است. این قانون لایتغیر درباره همه احادیث تاریخى و فقهى و اخلاقى و غیره جارى است و در هیچ یك از این موارد مسئله نقل در قرن خاصى یا توسط علماى خاصى به عنوان رد یا قبول حدیثى پذیرفته نشده است. بنابراین – بر فرض كه خطبه ی غدیر در قرن اول هم نقل نشده باشد –  وقتى در قرون بعدى با اسناد معتبر نقل شده باشد، براى صحت واعتبار آن كافى است.

سؤال 3

روایات منابع اهل تسنن در چه حدى با متن مفصل خطبه توافق دارد؟
 

پاسخ

توافق اطمینان آورى در این باره به چشم مى‏ خورد، كه مى‏ توان آن را از چند دیدگاه مورد توجه قرار داد:
اول: در روایات اهل تسنن خطبه ی غدیر از چند سطر تا چند صفحه نقل شده است، كه عبارات آنها با خطبه مفصل تطابق كامل دارد. این بدان معنى است كه آنان به علل مختلف در صدد نقل قسمتى از خطبه بوده ‏اند در حالى كه همه آن را در اختیار داشته ‏اند. این علل مى‏ تواند اختصار خطبه بلند براى هدف مورد نظر، حذف یا به حد اقل رساندن آنچه با مذهب آنان توافق ندارد، ترس خود آنان از مردم و حاكمان نسبت به نقل كامل حدیث، و امثال آن باشد.دوم: اسناد كتاب الیقین و التحصین و الاقبال تماماً از اهل سنت است و سید ابن طاووس دقیقاً به همین جهت آن را نقل كرده؛ و حتى كتاب‏ هایى كه سید از آن ها نقل كرده از مؤلفین معروف و مورد اعتماد اهل تسنن هستند كه عبارتند از احمد بن محمد طبرى معروف به خلیلى، حسن بن احمد جاوانى در كتاب نور الهدى و المنجی من الردى كتاب النشر و الطی كه روایات حذیفه و زید بن ارقم از این طُرُق است.سوم: در اسناد خطبه مفصل غدیر افرادى وجود دارند كه از نظر اهل تسنن مورد اعتماد هستند و از این دیدگاه نیز باید نقل اهل تسنن نسبت به خطبه ی غدیر را در نظر داشت.چهارم: آنچه به عنوان مستند سازى خطبه ی غدیر در بخش قبلى انجام شده دقیقاً این هدف را دنبال مى كند كه اگر هم خطبه مفصل غدیر در منابع اهل تسنن نقل نشده باشد، با تفكیك مطالب آن و نشان دادن استناد هر یك به روایات آنان ثابت مى‏ شود كه آنچه در این خطبه آمده از نظر پذیرفتن اصل مطلب جاى شبهه‏ اى ندارد، اگرچه به صورت خطبه هم نباشد.
 

سؤال 4

آنچه به عنوان متن كامل خطابه آمده با كدام یك از مدارك نه گانه ‏اش تطابق بیشترى دارد؟
 

پاسخ

در این مورد به كار بردن كلمه تطابق مناسب نیست، زیرا هدف از مقابله به دست آوردن كامل ترین صورت از یك متن است كه در مقابله نسخ خطى مسئله‏ اى رایج است. یعنى با كنار هم قرار دادن چند نسخه و ملاحظه اختلافات آنها قسمت‏ هاى افتاده از یك متن به جاى خود باز مى ‏گردد و تفاوت متن‏ ها در كلمات مشخص مى‏ گردد. پس مقابله حقیقى آن است كه هیچ نسخ ه‏اى اصل قرار داده نشود بلكه جمع بندى و تلفیقى از همه نسخه ‏ها به صورت كامل‏ ترین متن عرضه شود، و به همین جهت نمى ‏توان گفت: متن كامل به كدام یك از مدارك نه گانه ‏اش نزدیك تر است.
از سوى دیگر اگر یك نسخه اصل قرار داده شود ما فقط به یك روایت اكتفا كرده‏ ایم و فقط اختلافات را در پاورقى ‏ها آورده ‏ایم، و این هرگز به معناى دستیابى به نسخه اكمل نیست.
 

سؤال 5

آیا متن مفصل‏ تر از خطبه معروف یافت نشده است؟
 

پاسخ

آنچه تلاش علمى تا امروز نتیجه داده و با جستجوى بسیار به دست آمده، در متن مقابله شده منعكس است، و تاكنون هر نسخه‏ اى یافت شده مقابله كاملى با آن صورت گرفته است. بنابر این آنچه تاكنون عرضه شده كامل ‏ترین نسخه تلقى مى ‏شود كه مفصل‏ تر از آن وجود ندارد.
 

سؤال 6

آیا اجازه حدیثى براى چنین مقابله‏ هایى كه درباره خطبه انجام شده لازم است؟
 

پاسخ

اولاً: در روزگارى كه منابع ما به چاپ رسیده اند و یا حتى اگر به صورت خطى باشند توسط كارشناسان و متخصصین شناسایى شده و در كتابخانه‏ هاى ویژه ‏اى نگهدارى مى ‏شوند، اجازه حدیثى لزوم گذشته را ندارد.
ثانیاً: وقتى محقق اختلاف نسخ را در پاورقى نشان داده باشد و ظاهر و باطن كار او براى كارشناسان روشن باشد، قضاوت در باره یك كار علمى نیاز به اجازه ندارد.
 

سؤال 7

آیا كلماتى از قبیل “مصافقتى” ازعربى خالص دور به نظر نمى‏ آید؟
 

پاسخ

در این باره دو نكته لازم به ذكر است:
اول: ضابطه قبول یا رد حدیث هرگز فصاحت یا عربیت خالص نیست و هیچ كس چنین ادعایى نكرده است. ما تابع اسناد معتبرى هستیم كه حدیثى را براى ما نقل مى‏ كند. معناى سند موثق آن است كه بر ما لازم است آن حدیث و نقل را بپذیریم و طبق مفاد آن عمل كنیم، چه با قواعد فصاحت تطابق داشته باشد و چه نداشته باشد. این بدان جهت است كه معصومین علیهم السلام با در نظر گرفتن مخاطب یا مخاطبین سطح گفتار را تغییر مى ‏دادند اگرچه قادر به فصاحت اكمل بودند.دوم: تشخیص عربى خالص كار بسیار پیچیده ‏اى است كه حتى بسیارى از اهل تخصص از آن عاجزند، و این مسئله در هر زبانى جارى است.
دوران‏ هایى كه هر زبانى گذرانده و تغییرات خواسته یا ناخواسته ‏اى كه در آن ایجاد شده مسائلى است كه تشخیص خالص بودن هر زبانى را بسیار مشكل
مى ‏سازد و ما نمى‏ توانیم ادعاهاى مطرح شده در این زمینه را بپذیریم.((شما نیز می توانید هر گونه سوال خویش را پیرامون این موضوع و مسائل اعتقادی دیگر، برای بخش پرسش و پاسخ سایت خطابه ی غدیر ارسال نمایید تا پاسخ آن در کم ترین زمان برای شما ارسال گردد.))

منابع:

1.الذریعة: ج 7 ص 173 ش 900.

این مقاله برای شما مفید بود؟

Related Articles

Leave A Comment?

دوازده − 10 =