درس هشتم – امامت،عهد الهي

به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز

 

درس هشتم: امامت، عهد الهی

مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ اِمامٌ مِنَ اللّهِ، وَ لَنْ‌يَتُوبَ اللّهُ عَلى اَحَدٍ اَنْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ‌يَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَى اللَّهِ اَنْ يَفْعَلَ ذالِكَ بِمَنْ خالَفَ اَمْرَهُ وَ اَنْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً اَبَدَ الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ، فَاحْذَرُوا اَنْ تُخالِفوهُ، فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْكافِرين.
مَعاشِرَ النّاسِ، بي، وَاللَّهِ، بَشَّرَ الْاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا، (وَاللَّهِ)، خاتَمُ الْاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ وَ الْحُجَّةُ عَلي جَميعِ الَْمخْلوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الْاَرَضينَ، فَمَنْ شَكَّ فى ذالِكَ فَقَدْكَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الْاُولى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْشَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الْاَئمَّةِ فَقَدْشَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشَاكُّ فينا فِي النّارِ.
مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضيلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ وَ اِحْساناً مِنْهُ اِلَىَّ وَ لا اِلاهَ اِلّا هُوَ، اَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّى اَبَدَ الْآبِدينَ وَ دَهْرَ الدّاهِرينَ وَ عَلى‏ كُلِّ حالٍ.
مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوا عَلِيّاً فَاِنَّهُ اَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ و اُنْثى ما اَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِىَ الْخَلْقُ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَ لَمْ‌يُوافِقْهُ، اَلا اِنَّ جَبْرئيلَ خَبَّرنى عَنِ اللَّهِ تَعالى بِذالِكَ وَ يَقُولُ مَنْ عادى عَلِيّاً وَ لَمْ‌يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى، (وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ، اَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها، اِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
 

آیه ی 124 سوره ی بقره و نکات آن

یکی از نکته‌های مهم مسأله‌ي امامت این است که امامْ مِنَ اللّه است و نصب امام با جعل الهی است و به اختیار مردم نیست. این مسأله را از آیه‌ي شريفه‌ي وَ إِذْ إِبْتَلىَ إِبْرَاهيمَ رَبُّهُ بِكلَِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتي قَالَ لَايَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ  نتيجه مي‌گيريم.
خداوند ابراهيم را به چيزي امتحان مي‌كند و ابراهيم امر خدا را به‌جا مي‌آورد و موفق از ميدان آزمايش بيرون مي‌آيد.
آن‌گاه خداوند به ابراهيم مي‌فرمايد كه او را پيشواي مردم قرار مي‌دهد و به امامت خلق برمي‌گزيند. ابراهيم عرض مي‌كند كه پروردگارا، آيا اين پيشوايى به فرزندان من هم مي‌رسد و آيا امامت را به فرزندانم نيز ارزانى مي‌دارى؟ خداوند مي‌فرمايد اگر شايستگى آن را داشته باشند چونين مقامي را به ايشان اعطا مي‌كند و اگر نه عهد او هرگز به ستمكاران نخواهد رسيد. پس امامت به جعل الهي است و به اختيار و انتخاب مردم نيست؛ اِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ اِماماً.
آن‌هم بعد از این‌که حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام به امتحان‌هاي الهی مبتلا و در آن‌ها موفق مي‌شود. يك نكته همين است كه امامت به جعل الهی است.
نكته‌ي ديگر آن‌كه وقتی ابراهیم علیه السلام مي‌پرسد كه آيا این مقام برای فرزندان و ذريه‌ي او نيز هست خداوند متعال می‌فرماید لايَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ.
یعنی امامت عهدی است از جانب خدا که به ظالمان نخواهد رسید. این‌كه عهد امامت به ستم‌پيشه‌گان و ظالمان نخواهد رسید مهم است.
آيه‌ي ديگري كه به امامت و جعل و نصب الهي امام اشاره مي‌كند از سوره‌ي انبياء است؛ وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيرَْاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَوةِ وَ كانُواْ لَنَا عابِدِينَ .يعني به آن‌ها مقام پيشوايي داديم تا به فرمان ما به رهبري و هدايت خلق بپردازند و به ايشان انجام‌دادن كارهاى نيك و مخصوصاً برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و ايشان پرستنده و عبادت‌كننده‌ي ما بودند. آيه‌ي سوم از سوره‌ي سجده است؛ وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرَُواْ وَ كانُواْ بِاَياتِنَا يُوقِنُونَ . و چون شكيبايى كردند و صبوري پيشه گرفتند و به آيات ما يقين داشتند برخى از آن‌ها را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‏كردند. مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ اِمامٌ مِنَ اللّهِ.
امامت باید به جعل الهی باشد و امام بايد منصوب خداوند باشد. كما اين‌كه از آياتي كه برشمرديم همين‌طور برمي‌آيد.
مسأله‌ي دوم این‌که قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لايَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ. دو چیز دیگر معلوم می‌شود؛ یکی این‌که امامت پیمانی است از جانب خدا و دوم معلوم می‌شود کسانی که گناه‌کار باشند به امامت نمی‌رسند. این جزو مسائل اصلی امامت است.
یکی از مسائلي كه درباره‌ي امام و امامت مطرح مي‌شود این است که امامت با ولایت با وصایت با وراثت و با خلافت یک‌جا در معنای امام جمع می‌شوند و آن‌وقت ولایت به معنای سرپرستی و اولی‌بتصرف بودن است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ اِمامٌ مِنَ اللّهِ، وَ لَنْ‌يَتُوبَ اللّهُ عَلى اَحَدٍ اَنْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ‌يَغْفِرَ لَهُ.  مقام امامت و ولایت و خلافت و وصایت و وراثت در مورد امیرالمؤمنین و بقیه‌ي ائمه علیه السلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله در یک جا جمع می‌شود و آن‌وقت از احکام ولایت و امامت این است که اگر کسی منکرش باشد توبه‌اش قبول نمی‌شود .
وَ لَنْ‌يَتُوبَ اللّهُ عَلى اَحَدٍ اَنْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ‌يَغْفِرَ لَهُ. یعنی کسانی که ولایت و وصایت را قول نداشته باشند در این دنیا هرچه هم براي بقيه‌ي گناه‌هاشان توبه بکنند مستجبات نمی‌شود مگر این‌که ولایت و وصایت را قبول بکنند. و خداوند هرگز توبه‌ي کسی را که منکر ولایت او باشد قبول نمی‌کند و او را نخواهد آمرزید.
حَتْماً عَلَى اللَّهِ اَنْ يَفْعَلَ ذالِكَ بِمَنْ خالَفَ اَمْرَهُ وَ اَنْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً اَبَدَ الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ.
 

منکر ولایت کافر است

مسأله‌ي ديگري که این‌جا معلوم می‌شود آن است که امامت امر خداوند است چون پيامبر صلی الله علیه و آله می‌فرمایند حتماً خداوند متعال كساني را كه در مخالفت با امرش باشند نخواهد بخشید و به جهنم خواهد برد. یکی از نتایج انکار ولایتِ ولی و امامتِ امام و وصایتِ وصی و خلافتِ خلیفه و وراثتِ وارث این است که منکر نه‌تنها به جهنم می‌رود بل‌که جزو آتش‌گیره‌های جهنم می‌شود، مي‌شود هیزم‌های جهنم.
کسی‌که منکر ولایت باشد کافر است. یعنی منکر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام دو خصوصیت دارد؛ اول آن‌كه می‌شود جزو هیزم‌های آتش جهنم و دوم اين‌كه کافر می‌شود. منکر ولایت کافر است و منکر ولایت وقود، یعنی آتش‌گیره‌ي جهنم، است. إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن‌تُغْنِيَ عَنْهُمْ اَمْوالُهُمْ وَ لَا اَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ اُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّار . كافران را دارايي‌ها و فرزندانشان هرگز از عذاب خدا نرهانَد. آن‌ها خود هيزم آتش جهنم‌اند.
يَا اَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ اَنفُسَكُمْ وَ اَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لايَعْصُونَ اللَّهَ مَا اَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ .
اى كساني‌كه ايمان آورده‏ايد، خود و خانواده‌ي خود را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگ‌ها هستند نگه بداريد.
فرشتگاني درشت‏ گفتار و سختگير بر آن آتش موكّل‌اند. هرچه خدا بگويد نافرمانى نمى‏ كنند و همان مى‏ كنند كه به آن مأمور شده ‏اند.
فَإِنْ لَمْ‌تَفْعَلُوا وَ لَنْ‌تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتي‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ . و هرگاه چونين نكرده ‏ايد، كه هرگز نتوانيد كرد، پس بترسيد از آتشى كه براى كافران مهيّا شده است و هيزم آن مردمان و سنگ‌ها هستند. در اين دو آیه‌ی اخير به‌روشني بيان شده است كه كافران هستند كه در كنار سنگ‌ها آتش‌گيره‌ي جهنم هستند و هیزم آتش جهنم می‌شوند. این‌جا پیغمبر صلی الله علیه و آله به این مسأله اشاره و استدلال می‌کنند و می‌فرمایند فَاحْذَرُوا اَنْ تُخالِفوهُ فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ. یعنی اگر با اميرالمؤمنين علیه السلام مخالفت بکنید هم کافر می‌شوید  و هم اين‌که آتش‌گیره‌ي جهنم می‌شوید.
 

شک در یکی از امامان علیهم السلام شک در همه آن ها است

نكته‌ي ديگر آن است كه پيامبر صلی الله علیه و آله مي‌فرمايند وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الْاَئمَّةِ فَقَدْشَكَّ فِي الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشَاكُّ فينا فِي النّارِ. 
کسی‌که در یکی از امامان شک بکند كأنّه به همه‌ي آن‌ها شک کرده است و کسی‌که به ما شک بکند در آتش است. نکته‌ي مهمی که اين‌جا هست حکم كلي و كامل درباره‌ي همه‌ي ائمه علیه السلام است و اين‌كه اگر کسانی در ائمه شك بکنند در ما شك كرده‌اند؛ يعني در نبوت هم شک کرده‌اند.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مبحث نبوت و امامت را با هم مخلوط کرده‌اند و در يك دسته طبقه‌بندي كرده‌اند و در يك طبقه قرار داده‌اند و فرموده‌اند کسی‌که در یک امام شک بکند در همه‌ي امامان شک کرده است و کسی‌که در همه‌ي ائمه شک بکند حتماً در آتش جهنم است و چون آتش جهنم براي کفار آماده شده است چونين شخصي حتماً کافر است. مُراد از آن‌چه اين‌جا شك فرموده‌اند آن نيست كه شخصي جايي شك بكند و شبهه‌اي و شكي در دلش بيايد؛ بل‌كه منظور آن است که شخصي كه شكي برايش پيش‌آمد كرده است دنبال آن نرود تا شک‌اش را برطرف بکند و آن را به يقين بدل بسازد.
این‌که هركس شک بکند در آتش می‌رود یعنی آن‌كه در شك خود مي‌ماند. في‌الواقع شک این‌جا به‌معنای انکار است. مثلاً من مي‌گويم ناگهان شک کردم که خدا هست یا نه. این شک آدم را کافر نمی‌کند؛ بل‌که می‌تواند برود و شک خود را برطرف بكند و به یقین برساند. منظور از آن شک كه موجب كفر مي‌شود شکی است که درش بماند و به‌ش اعتنا نکند و منکرش باشد، یعنی شکی که از دنبالش انکار باشد، و الّا تنها شک‌كردن معقول است و عقل آن را مي‌پذيرد و کفرآور نیست.
 

ولایت امیرالمومنین علیه السلام هدیه ای الهی

خداوند متعال به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مأموریت داد تا ايشان امامت اميرالمؤمنين علیه السلام را تبليغ بكنند و پيامبر صلی الله علیه و آله اين مأموريت را فضيلت برمي‌شمرند و از هديه‌هاي اختصاصي الاهي به خودشان بيان مي‌كنند؛ مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضيلَة.
در لغت واژه‌ي حباء به‌معنای هبه و جایزه‌ي اختصاصی است؛ الحِباءُ هو ما يَحبُو به الرجلُ صاحَبه و يُكرّمه به .
و یا اين‌كه گفته‌اند الحباء به‌معنای العطاء است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضيلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ وَ اِحْساناً مِنْهُ اِلَىَّ وَ لا اِلاهَ اِلاّ هُوَ، اَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنّي اَبَدَ الْآبِدينَ وَ دَهْرَ الدّاهِرينَ وَ عَلي كُلِّ حالٍ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله این موضوع را که مأموريت يافته‌اند تا ولايت حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام را ابلاغ بكنند و ايشان را به امامت معرفي بكنند به حباء، يعني هديه‌ي اختصاصي، تعبير مي‌كنند. اين نكته خيلي جالب است. بعد از آن هم مي‌فرمايند مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ وَ اِحْساناً مِنْهُ اِلَىَّ.
يعني خدای متعال به‌خاطر این مسأله هم بر ايشان منت گذاشته است و هم به ايشان احسان کرده است. آن‌وقت درمقابل اين نيكي و احسان كه خداوند نه تنها در امام منصوب كردنِ اميرالمؤمنين علیه السلام، كه در تبليغ امامت ايشان هم روا داشته است پيامبر صلی الله علیه و آله اول اقرار مي‌كنند به خداوندي خدا؛ لا اِلاهَ اِلّا هُوَ. و بعد می‌فرمایند اَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّى اَبَدَالْآبِدينَ وَ دَهْرَالدّاهِرينَ وَ عَلي كُلِّ حال؛ به‌خاطر چونين لطفي و عنايتي بايستي ايشان در همه‌جا و همه‌وقت و تمام احوال خدا را شکر بکنند و حمد بگويند.
عَنْ سُلَيْمَانَ ابْنِ حَفْصٍ الْمَرْوَزِيِّ قَالَ سَمِعْتُ اَبَاالْحَسَنِ، مُوسَى ابْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام، يَقُولُ مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِي عَلِيٍّ علیه السلام كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ سَبْعُونَ (سبعين) حِجَّةً مَبْرُورَةً. قُلْتُ سبعين (سَبْعُونَ) حِجَّةً مَبْرُورَةً؟ قَالَ نَعَمْ، سبعين‌اَلفَ (سَبْعُونَ‌اَلْفَ) حِجَّةٍ. قُلْتُ سبعين‌اَلفَ (سَبْعُونَ‌اَلْفَ) حِجَّةٍ؟ قَالَ فَقَالَ رُبَّ حِجَّةٍ لَاتُقْبَلُ، مَنْ زَارَهُ اَوْ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ. قُلْتُ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ؟ قَالَ نَعَمْ، اِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كَانَ عَلَى عَرْشِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اَرْبَعَةٌ مِنَ الْاَوَّلِينَ وَ اَرْبَعَةٌ مِنَ الْآخِرِينَ، فَاَمَّا الْاَوَّلُونَ فَنُوحٌ وَ اِبْرَاهِيمُ وَ مُوسى وَ عيسى، وَ اَمَّا الْاَرْبَعَةُ الْآخَرُونَ فَمُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ يُمَدُّ الْمِطْمَرُ فَيَقْعُدُ مَعَنَا زُوَّارُ قُبُورِ الْاَئِمَّةِ اِلَّا اَنَّ اَعْلَاهَا دَرَجَةً وَ اَقْرَبَهُمْ حبوةً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِي عَلِيٍّ علیه السلام.
سليمان ابن حفص مروزي روايت كرده است كه از حضرت ابوالحسن، موسى ابن جعفر علیه السلام، شنيدم كه ايشان مي‌فرمود هركه قبر فرزندم، على علیه السلام، را زيارت بكند نزد خداي عزوجل برايش هفتاد حج مبرور ثبت است. گفتم هفتاد حج مبرور؟ فرمود آرى، هفتادهزار حج مبرور.
گفتم هفتادهزار حج؟ مي‌گويد كه ايشان فرمود چه‌بسا حجى كه مقبول نباشد. هركه او را زيارت كند يا كنار قبرش بماند هم‌چون كسى است كه خداوند را در عرش او زيارت كرده باشد. گفتم هم‌چون كسى كه خدا را در عرش زيارت كرده است؟ فرمود آرى. چون روز قيامت بشود بر عرش خداي عزوجل چهار كس از اولين و چهار كس از آخرين باشند؛ از اولين نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و آن چهار كس ديگر محمد و على و حسن و حسين.
سپس بساطى دراز بكنند و زائرين قبور ائمه با ما بنشينند؛ مگر آن‌كه بلندترين درجه‌ها و نزديك‌ترين آن‌ها به ما در عطا از آنِ زائرين قبر فرزند من، علی علیه السلام، باشد. یعنی بالاترین درجه‌ها و نزدیک‌ترین‌ها از نظر حبوة کسی است که زائر قبر علی ابن موسی الرضا علیه السلام بوده باشد؛ حتی امام علیه السلام این‌جا می‌فرمایند كه زيارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام هم بالاتر است که البته دلایل دیگري دارد .
علي‌ايُّ‌حال اين‌كه حبوة به‌معنای هدیه است؛ عطا و هديه‌اي اختصاصی که خداوند متعال هبه مي‌كند.
 

امیر المومنین علیه السلام با فضیلت ترین خلق

مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوا عَلِيّاً فَاِنَّهُ اَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ و اُنْثى ما اَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِىَ الْخَلْقُ. نكته‌اي كه اين‌جا هست همان است كه پيش‌تر اشاره كرده بوديم. چون پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله هم از نظر خَلق و هم به لحاظ خُلق، هم از منظر ناسوتي و هم از مرتبه‌ي جبروتي و لاهوت، اشرف مخلوقات هستند پس آن‌كس كه جانشین ايشان است باید در تمام این مراتب برترينِ خلق و افضل‌النّاس باشد.
لذا پيامبر صلی الله علیه و آله می‌فرمایند که فَضِّلُوا عَلِيّاً. بعضی از مترجمین محترم اين عبارت را اين‌گونه معنا کرده‌اند كه فضیلت بدهید. البته چونين ترجمه‌اي غلط نیست اما برگردانِ بدي است و تمام مطلب را نمي‌رساند. ما اين‌طور معنا مي‌كنيم كه بالاتر بدانید، برتر بدانید.
اِنَّهُ اَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ و اُنْثى ما اَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِىَ الْخَلْقُ؛ مادام‌که آفرینش هست و روزي از آسمان مي‌رسد علی علیه السلام برترین است و افضل است. این نکته خيلي مهم است. به دليل آن‌كه پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشرف مخلوقات است جانشین ايشان بعد از خودشان مي‌بايست برترين و اشرف مخلوقات باشد.
 

منکر امام علیه السلام و امامت ملعون است

مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَ لَمْ‌يُوافِقْهُ. منکران امامت مورد لعن و مطرود هستند. بايد به‌تفصيل درباره‌ي لعن و غضب صحبت بکنیم و بررسي بكنيم که چه‌قدر در روایات ملعون و مغضوب داریم.

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.
 

خلاصه درس هشتم:

1- امامت به جعل الهی است؛ نه به اختیار و انتخاب مردم. یکی از دلایلش این آیه‌ای است که خداوند متعال در سوره بقره می‌فرماید: “إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً”. 
در خطابه هم داريم: ” مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ اللّهِ “ امام باید به جعل الهی باشد و این نکته از آیات 124 بقره و از 24 سجده و 73 انبیاء بر‌می‌آید.
“وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا …” و “وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا … “
2- ” قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ” معلوم می‌شود کسانی که گنه‌کار باشند، به امامت نمی‌رسند.
3- “مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ اللّهِ، وَلَنْ يَتُوبَ اللّهُ عَلى أَحَدٍ أَنْكَرَ وِلايَتَهُ وَلَنْ يَغْفِرَ لَهُ” خداوند هرگز توبه کسی را که منکر ولایت او باشد قبول نمی کند و او را نخواهد آمرزید “حَتْماً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَفْعَلَ ذالِكَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ” منکر ولایت امیرالمومنین علیه السلام و ولایت ایشان دو مورد خصوصیت دارد یک خصوصیتش این است که می شود جز هیزم های آتش جهنم و یکی هم کافر می شود. منکر ولایت کافر است و منکر ولایت و قود- وقود یعنی آتش گیره جهنم- است. در قرآن داريم: “إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ” پيامبر صلي الله و عليه و آله و سلم در ادامه مي‌فرمايند:  “فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ” یعنی اگر مخالفت با امیرالمومنین علیه السلام کنید، هم کافر می‌شوید؛ هم آتش‌گیره جهنم می‌شوید. “وَمَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاكُّ فينا فِى ‏النّارِ” کسی که در یکی از ائمه شک کند، در همه آن‌ها شک کرده است؛ کسی که در ما شک کند، در آتش است. منظور از این شک، شکی است که در آن بماند و اعتنا نکند و منکر باشد.
4- “مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِىَ‏اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضيلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَىَّ وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّى أَبَدَ الْآبِدينَ وَدَهْرَالدّاهِرينَ وَ عَلى‏ كُلِّ حالٍ” پیغمبر اکرم صلي الله و عليه و آله و سلم،تبلیغ امیرالمؤمنین علیه السلام و امامت‌شان را از هدیه‌های اختصاصی الهی به خودشان می‌دانند؛ در ضمن مي‌فرمايند خدای متعال به‌خاطر این مأموريت هم به من منت گذاشته هم به من احسان کرده است. آن‌گاه در برابر اين نيكي و احسان مي‌فرمايند: “لا إِلاهَ إِلاّ هُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّى أَبَدَ الْآبِدينَ وَ دَهْرَ الدّاهِرينَ وَ عَلى‏  كُلِّ حالٍ”
5- “َإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ و أُنْثى ما أَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَبَقِىَ الْخَلْقُ” پیغمبر صلي الله و عليه و آله و سلم اشرف مخلوقات است، از نظر خَلق و خُلق؛ از نظر ناسوت و جبروت و لاهوت. جانشین‌شان نيز باید در تمام این نکته‌ها، افضل خلق و افضل ناس باشد. اين‌جاست كه مي‌فرمايند مادامی که آفرینش، آفرینش است و روزی از آسمان می‌رسد، علی افضل است و برترین است. بعد می فرمایند: منکران امامت مورد لعن و طرد هستند: “مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَلَمْ يُوافِقْهُ.”
 

این مقاله برای شما مفید بود؟

Related Articles

Leave A Comment?

هفده − یک =