به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
ساير فرمايشات پيامبر صلیاللهعلیهوآله در مراسم سه روزهی غدير
در طول سه روز كه مراسم بيعت ادامه داشت، قشرهاى مختلف مردم گروه گروه در پيشگاه پيامبر صلىاللَّهعليهوآله حضور مىيافتند. در اين اجتماعات كوچك – با توجه به اهميت خطبه و مسئلهى بيعت – سؤالاتى دربارهى آن مطرح مىكردند و توضيح بيشترى مىخواستند.
حضرت نيز محتواى خطبه را به صورت خلاصهتر و با عبارات ديگرى بيان مىفرمودند و در بعضى موارد مطالب ديگرى به عنوان توضيح به آن مىافزودند، و گاهى به صورت سؤال و جواب مطرح مىكردند. برخى از اين مطالب احتمالاً قبل از آغاز خطبهى مفصل بوده است و براى آمادگى مردم فرمودهاند.
نمونه هايى از اين فرمايشات چنين است:
حضرت نيز محتواى خطبه را به صورت خلاصهتر و با عبارات ديگرى بيان مىفرمودند و در بعضى موارد مطالب ديگرى به عنوان توضيح به آن مىافزودند، و گاهى به صورت سؤال و جواب مطرح مىكردند. برخى از اين مطالب احتمالاً قبل از آغاز خطبهى مفصل بوده است و براى آمادگى مردم فرمودهاند.
نمونه هايى از اين فرمايشات چنين است:
خبر از وفات خود
اى مردم! همهى پيامبرانِ قبل از من، دورانى از عمر را سپرى كردهاند و سپس خداوند آنان را فرا خوانده و آنان اجابت كردهاند. من نيز نزديك است كه فرا خوانده شوم و اجابت كنم. خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه ‘اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُمْ مَيِّتُونَ’، و گويى مرا نيز فرا خوانده و اجابت كردهام.
اى مردم! هر پيامبرى دوران توقفش در ميان قوم خود نصف پيامبر قبلى است. حضرت عيسى بن مريم چهل سال در ميان قوم خود بود و من پس از بيست سال آمادهى رفتن هستم، و نزديك است از شما مفارقت كنم.
اى مردم! هر پيامبرى دوران توقفش در ميان قوم خود نصف پيامبر قبلى است. حضرت عيسى بن مريم چهل سال در ميان قوم خود بود و من پس از بيست سال آمادهى رفتن هستم، و نزديك است از شما مفارقت كنم.
اقرار بر ابلاغ رسالت
بدانيد كه من و شما مورد سؤال قرار خواهيم گرفت. من مسؤولم دربارهى آنچه به عنوان رسالت براى شما آوردهام و دربارهى كتاب خدا و حجت او كه به يادگار در ميان شما گذاردهام، و شما نيز “دربارهى آنها” مسؤوليد. آيا من ابلاغ كردهام؟ شما به پروردگارتان چه خواهيد گفت؟
صداها از هر سو بلند شد: ما شهادت مىدهيم كه تو بندهى خدا و پيامبر او هستى. رسالت او را ابلاغ كردى و در راه او جهاد نمودى.
امر او را رساندى و دلسوز بودى و آنچه بر عهدهات بود ادا نمودى. خداوند به تو از سوى ما جزا دهد به بهترين صورتى كه به پيامبرى از امتش جزا داده است.
حضرت فرمود: خدايا شاهد باش.
صداها از هر سو بلند شد: ما شهادت مىدهيم كه تو بندهى خدا و پيامبر او هستى. رسالت او را ابلاغ كردى و در راه او جهاد نمودى.
امر او را رساندى و دلسوز بودى و آنچه بر عهدهات بود ادا نمودى. خداوند به تو از سوى ما جزا دهد به بهترين صورتى كه به پيامبرى از امتش جزا داده است.
حضرت فرمود: خدايا شاهد باش.
بيان ولايت حضرت على علیهالسلام به تعبيرهاى ديگر
اى بندگان خدا! نسب مرا بگوييد. گفتند: تو محمد بن عبداللَّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف هستى. فرمود: خداوند تعالى مرا كه به معراج برد وحى خود را به گوش من چنين رسانيد:
اى محمد! من محمود هستم و تو محمدى! نام تو را از نام خود مشتق ساختهام. هر كس به تو نيكى كند به او نيكى مىكنم و هر كس از تو قطع كند من او را قطع مىكنم. نزد بندگانم برو و به آنان كرامت من نسبت به خود را خبر ده. من هيچ پيامبرى را نفرستاده ام مگر آنكه براى او وزيرى قرار داده ام. تو پيامبر من هستى و على وزير توست!
– بدانيد من شما را شاهد مىگيرم كه من شهادت مىدهم خداوند صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار هر مؤمنى هستم. آيا به اين مطلب اقرار داريد و به آن شهادت مىدهيد؟ گفتند: آرى، براى تو به اين مطلب شهادت مىدهيم. فرمود: ‘بدانيد مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، و او اين است’، و اشاره به اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمودند.
– اى مسلمانان! حاضرانتان به غائبان برسانند: كسانى را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كردهاند، به ولايت على علیهالسلام سفارش و وصيت مىكنم.
بدانيد كه ولايت على ولايت من، و ولايت من ولايت پروردگار من است. اين پيمانى است كه پروردگارم با من بسته و به من دستور داده آن را به شما ابلاغ نمايم. سپس سه مرتبه فرمود: آيا شنيديد؟ گفتند: يا رسول اللَّه، شنيديم.
– اى مردم! به چه شهادت مىدهيد؟ گفتند: شهادت مىدهيم كه خدايى جز اللَّه نيست. فرمود: بعد از آن به چه شهادت مىدهيد؟ گفتند: به اينكه محمد بنده و پيامبر خداست. فرمود: صاحب اختيار شما كيست؟ گفتند: خدا و پيامبر صاحب اختيار ما هستند. فرمود: هر كس كه خدا و پيامبر صاحب اختيار او هستند اين شخص “على عليهالسلام” صاحب اختيار اوست.
– آيا من نسبت به هر مؤمنى از خودش صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: اين شخص “على عليهالسلام” صاحب اختيار كسى است كه من صاحب اختيار اويم.
– آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: آيا صاحب اختيار شما از خودتان بيشتر بر شما اختيار ندارد؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. حضرت نگاهى به طرف آسمان كرده سه مرتبه فرمودند: خدايا! شاهد باش! سپس فرمودند: بدانيد، هر كس كه من صاحب اختيار او بودهام و نسبت به او اختيارم از خودش بيشتر بوده اين على صاحب اختيار اوست و اختيارش نسبت به او از خودش بيشتر است.
– سلمان پرسيد: ولايت على عليهالسلام چگونه است و نمونهى آن چيست؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس كه من بر او بيش از خودش اختيار داشتهام على نيز بر او بيش از خودش اختيار دارد.
– ديگرى پرسيد: منظور از ولايت على چيست؟ فرمود: هر كس كه من پيامبر او بودهام على امير اوست.
اى محمد! من محمود هستم و تو محمدى! نام تو را از نام خود مشتق ساختهام. هر كس به تو نيكى كند به او نيكى مىكنم و هر كس از تو قطع كند من او را قطع مىكنم. نزد بندگانم برو و به آنان كرامت من نسبت به خود را خبر ده. من هيچ پيامبرى را نفرستاده ام مگر آنكه براى او وزيرى قرار داده ام. تو پيامبر من هستى و على وزير توست!
– بدانيد من شما را شاهد مىگيرم كه من شهادت مىدهم خداوند صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار هر مؤمنى هستم. آيا به اين مطلب اقرار داريد و به آن شهادت مىدهيد؟ گفتند: آرى، براى تو به اين مطلب شهادت مىدهيم. فرمود: ‘بدانيد مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، و او اين است’، و اشاره به اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمودند.
– اى مسلمانان! حاضرانتان به غائبان برسانند: كسانى را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كردهاند، به ولايت على علیهالسلام سفارش و وصيت مىكنم.
بدانيد كه ولايت على ولايت من، و ولايت من ولايت پروردگار من است. اين پيمانى است كه پروردگارم با من بسته و به من دستور داده آن را به شما ابلاغ نمايم. سپس سه مرتبه فرمود: آيا شنيديد؟ گفتند: يا رسول اللَّه، شنيديم.
– اى مردم! به چه شهادت مىدهيد؟ گفتند: شهادت مىدهيم كه خدايى جز اللَّه نيست. فرمود: بعد از آن به چه شهادت مىدهيد؟ گفتند: به اينكه محمد بنده و پيامبر خداست. فرمود: صاحب اختيار شما كيست؟ گفتند: خدا و پيامبر صاحب اختيار ما هستند. فرمود: هر كس كه خدا و پيامبر صاحب اختيار او هستند اين شخص “على عليهالسلام” صاحب اختيار اوست.
– آيا من نسبت به هر مؤمنى از خودش صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: اين شخص “على عليهالسلام” صاحب اختيار كسى است كه من صاحب اختيار اويم.
– آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: آيا صاحب اختيار شما از خودتان بيشتر بر شما اختيار ندارد؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. حضرت نگاهى به طرف آسمان كرده سه مرتبه فرمودند: خدايا! شاهد باش! سپس فرمودند: بدانيد، هر كس كه من صاحب اختيار او بودهام و نسبت به او اختيارم از خودش بيشتر بوده اين على صاحب اختيار اوست و اختيارش نسبت به او از خودش بيشتر است.
– سلمان پرسيد: ولايت على عليهالسلام چگونه است و نمونهى آن چيست؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس كه من بر او بيش از خودش اختيار داشتهام على نيز بر او بيش از خودش اختيار دارد.
– ديگرى پرسيد: منظور از ولايت على چيست؟ فرمود: هر كس كه من پيامبر او بودهام على امير اوست.
سوال از ولايت در روز قيامت
آيا قبول داريد كه خدايى جز اللَّه نيست و من پيامبر او به سوى شمايم و بهشت و جهنم و زنده شدن پس از مرگ حق است؟ گفتند: به اين مطالب شهادت مىدهيم. فرمود: خدايا! بر آنچه مىگويند شاهد باش!
– بدانيد كه شما از خود من شنيدهايد و مرا ديدهايد. هر كس عمداً بر من دروغ ببندد جاى خود را در جهنم آماده كند. بدانيد كه من كنار حوض كوثر منتظر شما هستم و روز قيامت در مقابل امتهاى ديگر به كثرت شما افتخار مىكنم. بياييد و نزد امم ديگر مرا رو سياه نكنيد!!
– بدانيد كه من منتظر شما هستم و شما فرداى قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد مىشويد، و آن حوضى است كه عرض آن به وسعت بُصرى تا صنعا است.
[ ‘بُصرى’ شهرى در شام، و ‘صنعا’ شهرى در يمن است، و در اينجا منظور بزرگى حوض كوثر است.] در آن قدحهايى از نقره به تعداد ستارگان آسمان است.
بدانيد كه فرداى قيامت وقتى كنار حوض نزد من مىآييد از شما سؤال خواهم كرد كه دربارهى آنچه امروز شما را شاهد گرفتم و نسبت به ثقلين پس از من چه كرديد؟ ببينيد براى روزى كه مرا ملاقات مىكنيد در غيبت من با آنان چگونه رفتار مىكنيد.
پرسيدند: يا رسول اللَّه، ثقلين كدامند؟ فرمود: ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است، كه واسطهاى متصل از خدا و از من در دست شماست. يك سوى آن به دست خدا و طرف ديگر آن در دست شماست. در آن علوم گذشته و آينده است تا روزى كه قيامت بپا شود. ثقل اصغر همتاى قرآن است و آن علىبنابىطالب و عترت اوست، و اين دو از يكديگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض كوثر نزد من بيايند.
از آنان سؤال كنيد و از غير آنان نپرسيد كه گمراه مىشويد. من براى اين دو از خداوند لطيف خبير درخواستهايى كردهام و خداوند به من عطا فرموده است.
يار آن دو، ياور من و خوار كنندهى آن دو، خوار كنندهى من است. ولىِّ آن دو ولىِّ من و دشمن آنان دشمن من است. هيچ امتى قبل از شما هلاك نشده مگر زمانى كه دينش را طبق هوا و هوس خود قرار داده و بر ضد پيامبرش همدست شده و قيام كنندگان به عدالتشان را كشته است.
بدانيد كه من عدهاى را از آتش نجات خواهم داد ولى عدهاى را از دست من مىگيرند. من خواهم گفت: خدايا اصحابم؟! به من گفته مىشود: تو نمىدانى اينان پس از تو چه كردند!!
– بدانيد كه شما از خود من شنيدهايد و مرا ديدهايد. هر كس عمداً بر من دروغ ببندد جاى خود را در جهنم آماده كند. بدانيد كه من كنار حوض كوثر منتظر شما هستم و روز قيامت در مقابل امتهاى ديگر به كثرت شما افتخار مىكنم. بياييد و نزد امم ديگر مرا رو سياه نكنيد!!
– بدانيد كه من منتظر شما هستم و شما فرداى قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد مىشويد، و آن حوضى است كه عرض آن به وسعت بُصرى تا صنعا است.
[ ‘بُصرى’ شهرى در شام، و ‘صنعا’ شهرى در يمن است، و در اينجا منظور بزرگى حوض كوثر است.] در آن قدحهايى از نقره به تعداد ستارگان آسمان است.
بدانيد كه فرداى قيامت وقتى كنار حوض نزد من مىآييد از شما سؤال خواهم كرد كه دربارهى آنچه امروز شما را شاهد گرفتم و نسبت به ثقلين پس از من چه كرديد؟ ببينيد براى روزى كه مرا ملاقات مىكنيد در غيبت من با آنان چگونه رفتار مىكنيد.
پرسيدند: يا رسول اللَّه، ثقلين كدامند؟ فرمود: ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است، كه واسطهاى متصل از خدا و از من در دست شماست. يك سوى آن به دست خدا و طرف ديگر آن در دست شماست. در آن علوم گذشته و آينده است تا روزى كه قيامت بپا شود. ثقل اصغر همتاى قرآن است و آن علىبنابىطالب و عترت اوست، و اين دو از يكديگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض كوثر نزد من بيايند.
از آنان سؤال كنيد و از غير آنان نپرسيد كه گمراه مىشويد. من براى اين دو از خداوند لطيف خبير درخواستهايى كردهام و خداوند به من عطا فرموده است.
يار آن دو، ياور من و خوار كنندهى آن دو، خوار كنندهى من است. ولىِّ آن دو ولىِّ من و دشمن آنان دشمن من است. هيچ امتى قبل از شما هلاك نشده مگر زمانى كه دينش را طبق هوا و هوس خود قرار داده و بر ضد پيامبرش همدست شده و قيام كنندگان به عدالتشان را كشته است.
بدانيد كه من عدهاى را از آتش نجات خواهم داد ولى عدهاى را از دست من مىگيرند. من خواهم گفت: خدايا اصحابم؟! به من گفته مىشود: تو نمىدانى اينان پس از تو چه كردند!!
Leave A Comment?