به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
لغات بخش 9
1 . مُنِىَ: آزمايش شد و مبتلا شد.
2 . بُهَم: پهلوانان ديگرى كه از آمدن آنان، هماوردهايش مطلع نمى شدند. جمع بُهمَه.
3 . ذُوان الْعَرَب: گرگان عرب، دزدان راهزن.
4 . قَرْن: شاخ، نيرو، پيروان شيطان.
5 . فَغَرَتْ فاغِرَة: دهان باز كرد، دهانى از مشركين (جنگ آغاز مى كردند).
6 . لَهَواتِها: زبان كوچك در انتهاى دهان و گلوى او.
7 . فلايَنْكَفِئُ: دست بردار نبود.
8 . مَكْدُودا: از لغت كَدَّ: رنج كشيده، رنج پذير.
9 . مُشَمِّر: اسم فاعل، بالا زد پيراهن خود را از ساق پا، آماده ى كامل براى كار، كمر همت بست.
10 . دَؤُوباً: جديت و رنج و تعب.
11 . ذاتِ اللّه: امر و دين خدا.
12 . بُلَهنِيَة: رفاه و آسايش، تن آسايى.
13 . وادِعُونَ: آسوده خيالان، آرامش يافتگان، تن آسايان.
14 . رَفاهِيَّة: زندگى فراخ و مرفه و پرناز و نعمت.
15 . تَتَرَبَّصُونَ: انتظار مى كشيديد.
16 . فَكِهُونَ: خوش گذران ها.
17 . تَتَوَكَّفُون: آرزو مى كرديد، دنبال اخبار بوديد.
18 . تَنْكِصُون: عقب نشينى مى كرديد، باز مى گشتيد.
19 . نِزال: رويارويى دو طرف در جنگ.
20 . العَفْو: گزيده از هر چيزى.
Leave A Comment?