به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
امامت و ولايت اميرالمؤمنين علیهالسلام
در غدير براى اميرالمؤمنين عليهالسلام فقط خلافت و جانشينىِ پيامبر صلىاللَّهعليهوآله به معناى جلوس در مكانِ او بعد از رحلتش اعلام نشده است، بلكه تمام شئونى كه صاحب اختيارِ تام بر مردم بايد داشته باشد -همانها كه شخص پيامبر اكرم صلىاللَّهعليهوآله دارا بودند- براى جانشين او هم اعلام شده است.
‘امام’ در خطابهى غدير يعنى كسى كه جوابگوى جميع ما يحتاج بشر است، و اين قدرت از جانب خداوند به او اعطا شده است. براى تبيين آنچه به عنوان ‘امامت’ در قالب امامتِ اميرالمؤمنين عليهالسلام در خطابهى غدير منظور شده است به جهات زير بَرمىخوريم:
الف: حكومت و ولايتِ مطلق بر مردم به عنوان صاحب امر و واجب الاطاعة، كه اين تعابير به چشم مىخورد: اميرالمؤمنين، امام، ولىّ مردم در حدّ خدا و رسول، خليفه، وصى، مفروض الطاعة، نافذ الامر.
ب: هدايتِ مردم به سوى خداوند، كه به تعبيرهاى زير آمده است:
– او هدايت كننده است.
– به حق هدايت مىكند و به آن عمل مىنمايد.
– باطل را از بين مىبرد و از آن منع مىكند.
– به سوى خداوند دعوت مىنمايد.
– به آنچه رضاى خداست عمل مىكند.
– از معصيت خداوند نهى مىنمايد.
– بشارت دهنده است.
ج: پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم، كه لازمهاش علم به جميع ما يحتاج مردم است. اين مطلب به تعابير زير آمده است:
– او در بر دارندهى علم من است، و بعد از من به شما مىفهماند و براى شما بيان مىكند.
– جانشين و خليفهى من بر تفسير قرآن است.
د: جنگ با دشمنان كه يكى از شئون امام است، به اين دو عبارت آمده است:
– او جنگ كننده با دشمنان خداست.
– او قاتِل ناكثين و قاسطين و مارقين است.
‘امامت’ با چنين معناى وسيعى كه در خطابهى غدير آمده داراى پشتوانهى الهى و امضاى پروردگار است و او عطا كنندهى اين قدرت است.
در اين باره به عبارتهاى زير بَرمىخوريم:
– او امام از جانب خداوند است.
– ولايت او از جانب خداوند است كه بر من نازل كرده است.
– خداوند او را نصب نموده است.
– او به امر خداوند با دشمنان مىجنگد.
‘امام’ در خطابهى غدير يعنى كسى كه جوابگوى جميع ما يحتاج بشر است، و اين قدرت از جانب خداوند به او اعطا شده است. براى تبيين آنچه به عنوان ‘امامت’ در قالب امامتِ اميرالمؤمنين عليهالسلام در خطابهى غدير منظور شده است به جهات زير بَرمىخوريم:
الف: حكومت و ولايتِ مطلق بر مردم به عنوان صاحب امر و واجب الاطاعة، كه اين تعابير به چشم مىخورد: اميرالمؤمنين، امام، ولىّ مردم در حدّ خدا و رسول، خليفه، وصى، مفروض الطاعة، نافذ الامر.
ب: هدايتِ مردم به سوى خداوند، كه به تعبيرهاى زير آمده است:
– او هدايت كننده است.
– به حق هدايت مىكند و به آن عمل مىنمايد.
– باطل را از بين مىبرد و از آن منع مىكند.
– به سوى خداوند دعوت مىنمايد.
– به آنچه رضاى خداست عمل مىكند.
– از معصيت خداوند نهى مىنمايد.
– بشارت دهنده است.
ج: پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم، كه لازمهاش علم به جميع ما يحتاج مردم است. اين مطلب به تعابير زير آمده است:
– او در بر دارندهى علم من است، و بعد از من به شما مىفهماند و براى شما بيان مىكند.
– جانشين و خليفهى من بر تفسير قرآن است.
د: جنگ با دشمنان كه يكى از شئون امام است، به اين دو عبارت آمده است:
– او جنگ كننده با دشمنان خداست.
– او قاتِل ناكثين و قاسطين و مارقين است.
‘امامت’ با چنين معناى وسيعى كه در خطابهى غدير آمده داراى پشتوانهى الهى و امضاى پروردگار است و او عطا كنندهى اين قدرت است.
در اين باره به عبارتهاى زير بَرمىخوريم:
– او امام از جانب خداوند است.
– ولايت او از جانب خداوند است كه بر من نازل كرده است.
– خداوند او را نصب نموده است.
– او به امر خداوند با دشمنان مىجنگد.
Leave A Comment?