«لَهُ الْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَ الْقُوَّةُ فِي كُلِّ شَيْءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ»
«اوراست فراگیری و چیرگی بر هر هستی؛ و نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده، ویژهی اوست.»
عبارات «قَد فَهِمَ السَّرائِرَ»، «وَعَلِمَ الضَّمائِرَ»، «وَ لَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ الْمَكْنُونَاتُ» و «وَ لَا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيَّاتُ» میتوانند مکمل یکدیگر باشند و نتیجهی آن، جملهای است که در ادامه میفرمایند:«لَهُ الاِحاطَةُ بِکلِّ شَیءٍ» احاطه به کلِّ شَیءٍ برای اوست. احاطه وجودی و احاطه علمی.
اگر انسانها پیشرفتِ بسیاری کنند، احاطه علمی دارند؛ امّا خداوند متعال احاطهی وجودی دارد. «لَهُ» به معنای اختصاصی اوست.
«الاِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ» احاطه دارد به «کُلِّ شَیءٍ»؛ یعنی «کُلِّ شَیءٍ» نزد خدا حاضر است، و «کُلِّ شَیءٍ» را خدا علمش را دارد. معلوم خدا «کُلِّ شَیءٍ» است و معلومش هم معلوم حضوری است. معلوم حضوری یعنی همهی اشیای جهان از کلیّات تا جزئیات، از نوترون تا کهکشانها و… نزد خدا حاضر است.
خداوند متعال بر «کُلِّ شَیءٍ» غلبه و چیرگی دارد؛ یعنی غالب، فائز و چیره است بر «کُلِّ شَیءٍ». غلبه با قدرت تفاوت دارد. قدرت خدا به این معناست که توانایی تسلّط بر ایجاد و اعدام «کُلِّ شَیءٍ» را دارد؛ ولی چیزی بر خدا غالب نیست. چون قدرت «عَلَی کُلِّ شَیءٍ» دارد، نتیجهاش این است که غلبه و چیرگی بر «کُلِّ شَیءٍ» را هم دارد.
«وَ الْقُوَّةُ فِي كُلِّ شَيْءٍ» یعنی نیروی «کُلِّ شَیءٍ» باخداست. خودِ خدا اصلاً نیرودهنده و نیروی «کُلِّ شَیءٍ» است.
این سه جمله، این مطلب را میرساند که در هستی، آفرینش، ایجاد و اعدام، آنکه تأثیر تام دارد، خودِ خداوند است. «وَ الْغَلَبَةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ» یعنی «لَهُ الْغَلَبَةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ» و چیرگی برای خداست. در «کُلِّ شَیءٍ» موجوداتی که نیرو دارند و هر کاری که میتوانند بکنند و هر نیرویی که هست، قوّتش برای خداست.
قدرت بر «کُلِّ شَیءٍ» نیز اختصاصی خداست. بنابراین هرکدام از موجودات در غلبه، نیرو و قدرت، محدود هستند؛ امّا تنها خداست که نامحدود است.
تنها خداست که هم در چیرگی، هم در نیرودهی و هم در قدرت و توانایی، بر همهی موجودات احاطه دارد.
لذا «لَهُ» که (لام) ملکیت است، اختصاص را میرساند؛ یعنی اختصاصاً غلبه باخداست.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه
Leave A Comment?